آب رفته ...
چهارشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۲۰ ق.ظ
یکی از دوستان وبلاگی ، مطلبی گذاشته بود با این عنوان که اگر می توانستید در زمان حرکت کنید ، چکار می کردید !؟ به آینده می رفتید یا به گذشته و از این حرفها ... طبق معمول دوستان آمده و چیزهایی درباره آن نوشتند ، چیزهایی که عمدتا بوی آرزوهای شسته و رفته می داد و چیز تازه ای در بین کامنت ها نبود که آدمی را تکان بدهد !!!
کاتالوگ خلقت هم نشان می دهد که شرایط زیستی انسان ( در جهت تعالی !! ) طوری است که سهم بیشتری از فعالیت ها را اشتباهات کوچک و بزرگ بخود اختصاص می دهند و اگر بتواند اب همان سهم کوچک از درست گزینی و درست روی و درستکاری و هر چیزی که ربطی به درست بودن داشته باشد (!) ، خودش را به مقام بخشودگی برساند !! والا کسی که بخواهد راه زندگی اش را در سرازیری طبیعی اش بگذراند و با موفقیتهای پای درختی (!) خوش باشد ، چه بسا که کار سختی در پیش داشته باشد !!! البته اینها ان چیزهایی ست که از کاتالوگ آفرینش استخراج می شود و با نوسانات رحم و شفقت کاری نداریم !!
بر همین اساس به نظر می آید که هر انسانی در هر مقامی که بوده باشد ، در بهترین شرایط هم که بوده باشد ، یک چشم اش به گذشته باشد (!) به کارهایی که کرده و کاش نمی کرد و کارهایی که نکرده و کاش می کرد (!) اگر درسخوان بوده ، با خود فکر می کند اگر کمی عقب برمی گشتم مطمئنا بیشترتر می خواندم !! اگر عابد بوده باشد با خود می گوید کاش رفته و فلان اوقات که به بطالت سپری شد را نیز به عبادت می گذراندم !! اگر کج دست بوده باشد با خود می اندیشد که اگر در فلان موقعیت خودم را دست و پا بسته نیک و بدها نکرده بودم ، حالا چندین برابر این از بیت المال بالا کشیده بودم !! و ...
گاهی اوقات ما کارهایی می کنیم که بر اساس دم غنیمت است (!) و حساب نمی کنیم که شاید چند سال بعد دوباره روزگار ما را سر میز رابطه بنشاند و چیزی از ما واخواست کند که سالها پیش دست و دلبازانه به باد داده ایم و حالا نتوانیم از پس جبران آن برآئیم (!!) دراین موقع است که بیش از پیش و بیش از هر کسی به ماشین زمان نیاز پیدا می کنیم تا برویم و همان چند سال پیش ، حواس مان را جمع کنیم و تصمیمی نگیریم که بعدها در آچمز اخلاقی گیر بمانیم ... مخصوصا که طرف مقابلمان ، تمام حق را برای خود محفوظ داشته باشد و کاری هم با ما نداشته باشد و ما باشیم و وجدانی که عین خوره به جانمان افتاده باشد و ول کنمان نباشد !!
در طول سالهای گذشته ، من با چهار نفر از دوستانم از این نوع جریانات داشته ام ... و حالا هر چهار نفرشان در آچماز اخلاقی ناجوری گیر افتاده اند (!) گاه می اندیشم که آیا من آدم بدی هستم و در این گرفتاری اخلاقی آنها مقصر هستم (!؟) ولی می بینم که من کاری نکرده ام که مستوجب خودخوری بوده باشد و چه بسا باید به کارهایی که کرده ام به خودم ببالم (!!)
بااین حال دلم می خواهد کاش ماشین زمان بود و من به جای اینکه بروم و در هزار و یک اشتباه خودم اصلاحاتی بدهم ، می رفتم و در آن موقعیت ها ، مانند آنها عمل می کردم تا امروز آنها هم در راهی که انتخاب کرده اند محق بوده باشند !!!
بر همین اساس به نظر می آید که هر انسانی در هر مقامی که بوده باشد ، در بهترین شرایط هم که بوده باشد ، یک چشم اش به گذشته باشد (!) به کارهایی که کرده و کاش نمی کرد و کارهایی که نکرده و کاش می کرد (!) اگر درسخوان بوده ، با خود فکر می کند اگر کمی عقب برمی گشتم مطمئنا بیشترتر می خواندم !! اگر عابد بوده باشد با خود می گوید کاش رفته و فلان اوقات که به بطالت سپری شد را نیز به عبادت می گذراندم !! اگر کج دست بوده باشد با خود می اندیشد که اگر در فلان موقعیت خودم را دست و پا بسته نیک و بدها نکرده بودم ، حالا چندین برابر این از بیت المال بالا کشیده بودم !! و ...
گاهی اوقات ما کارهایی می کنیم که بر اساس دم غنیمت است (!) و حساب نمی کنیم که شاید چند سال بعد دوباره روزگار ما را سر میز رابطه بنشاند و چیزی از ما واخواست کند که سالها پیش دست و دلبازانه به باد داده ایم و حالا نتوانیم از پس جبران آن برآئیم (!!) دراین موقع است که بیش از پیش و بیش از هر کسی به ماشین زمان نیاز پیدا می کنیم تا برویم و همان چند سال پیش ، حواس مان را جمع کنیم و تصمیمی نگیریم که بعدها در آچمز اخلاقی گیر بمانیم ... مخصوصا که طرف مقابلمان ، تمام حق را برای خود محفوظ داشته باشد و کاری هم با ما نداشته باشد و ما باشیم و وجدانی که عین خوره به جانمان افتاده باشد و ول کنمان نباشد !!
در طول سالهای گذشته ، من با چهار نفر از دوستانم از این نوع جریانات داشته ام ... و حالا هر چهار نفرشان در آچماز اخلاقی ناجوری گیر افتاده اند (!) گاه می اندیشم که آیا من آدم بدی هستم و در این گرفتاری اخلاقی آنها مقصر هستم (!؟) ولی می بینم که من کاری نکرده ام که مستوجب خودخوری بوده باشد و چه بسا باید به کارهایی که کرده ام به خودم ببالم (!!)
بااین حال دلم می خواهد کاش ماشین زمان بود و من به جای اینکه بروم و در هزار و یک اشتباه خودم اصلاحاتی بدهم ، می رفتم و در آن موقعیت ها ، مانند آنها عمل می کردم تا امروز آنها هم در راهی که انتخاب کرده اند محق بوده باشند !!!
- ۹۶/۰۶/۲۹
نمیدونم چرا بین این پست شما و پاسخی که در وبلاگ خودم به کامنت یکی از دوستان دادم، ارتباطی میبینم که قابل توضیح دادن نیست!