یادداشت های دادو

بدفروشی !!

پنجشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۵۷ ب.ظ

یک زمانی بود که شاید برای کسانی که خودشان را نسل سوخته می دانند ( مخصوصا این دهه شصتی ها !! ) اصلا قابل درک نیست والا می دانستند که آنقدرها هم سوخته نیستند و شاید هم از بس خواسته اند آنها را برشته کنند سوخته اند !!

 

در اوائل انقلاب تقریبا چیزی نبود و مردم بخاطر اینکه در یک انقلاب بزرگ شرکت تام داشتند به همین ناچیزی ها می ساختند ، بعدها هم که جنگ آمد و ترس از مرگ ، شیرینی خواستن را از مردم سلب کرده بود و مردم همیشه در صحنه در مینیمم خواستن ها زندگی می کردند !! هرچند امروز برخی دوران کوپن و ندارهای آن روزگار را برای خود افتخار مدیریتی می دانند ولی مدیریت سوسیالیستی از نوع کوپن ، آنقدرها هم سنگ به سینه کوبیدن ندارد و کاش بلوای 88 پیش نمی آمد تا کم - دان ها می دانستند که برخی ها زیاد هم از اقتصاد و مدیریت سررشته نداشتند و با جریان جلو می رفتند و هرگاه کم می آوردند با انواعی از حیل و ارعاب ها خواسته ها را هدایت می کردند به قناعت محض !! نسل سوخته نسلی نیست که تولدش به انقلاب افتاده باشد ؛ نسلی ست که رشادت و دانائی اش به آن زمان ها گره خورده بود !! ( کسانی که سربلند شهید شدند تا برادران و فامیل های شان سرافکنده سرداران اختلاس و دزدی بشوند !! و کسانی که بجرم دانستن دو دو تا ...... !! ) یکی از آنها که بحث را از سیاست بدور بکند ، مرحوم ناصر حجازی بود که اوج دوران ورزشی اش افتاد به زمانی که برای هزار و یک دلیل خوب ، بد ، زشت (!) عملا ورزش را تعطیل کردند !!!!!!

 

برویم سراغ بدفروشی !! در همان سالهای نداری و نیستی ، برخی از عوامل شیطان شده بودند عامل توزیع اجناس کوپنی و هرکدام برای خود رضاخانی بودند در محله ی خودشان ، خاصه اگر از یک جائی دُمشان به سیستم گره خورده بود که هیتلر هم پیش آنها کم می آورد !!! برای خرید نوشابه مراجعه می کردی ، جواب می شنیدی که نوشابه تنها نمی دهیم !!!! شیر می خواستی ، جواب می شنیدی که برای هر شیر باید یک دوغ هم ببری !!! یا وسایل خانه ات را از هر کجا تهیه می کنی برو شیر را هم از آنجا بگیر !! مطمئنا کسانی که در آان زمان ها نان آور خانه بودند از این بابت دل سوخته تری دارند از دست شیادان بی پدر و مادری که شده بودند مَلَکِ رزق و روزی مردم بی پناه !!

 

خلاصه اینکه بدفروشی در فرهنگ ما ریشه دوانده است و تا به امروز هم می توان سایه ی نحس اش را دید ، هرچند فروشگاههای بزرگ باعث شده است تا کم کم به ریشه کن شدن بدفروشی کورسوی امیدی داشت و مطمئنا اولاد اندیشه بدفروشی این بار به بدتولیدی رخنه خواهند کرد و باید دولت ها همیشه آنتی بیوتیک بدست باشند تا بلکه در چهل سال آینده ریشه ی این عفونت های فرهنگی را بخشکانند ( البته اگر در در ستایش از لیاقت خود اشاره نکنند که از دست فروشی ( که از مصادیق بارز بدفروشی است !! ) به صدارت و وزارت رسیده باشند !!!! )

 

بدفروشی فقط در بقالی ها خلاصه نمی شود ، در هر جائی که بساط عَرضه بپا می باشد می توان رد و سراغی از آن گرفت !!! از سینمای فاخر و تحریفات مثبت اندیشانه تا رسانه ی ملی و برنامه های وقت پرکن آنها !!

 

امروز داشتیم ناهار می خوردیم و رادیو باز بود ، با اخبار که دروغ مستقیم و غرض ورزی خطی است رابطه ی خوبی نداریم !! رادیو آوا داشت برای ما موسیقی پخش می کرد ، حالا اینکه موسیقی ما به چه جایگاه خفنی رسیده است صاحب نظران باید نظر بدهند و البته نه دست اندرکاران (!) دست اندرکاران مستوجب دریافت نشان های لیاقت هستند !! من بشخصه افول موسیقی سنتی را از زمان تک تازی و بی رقیب ماندن استاد شجریان می دانم و با ارفاق زیاد شوالیه آواز ایران ( شهرام ناظری ) را نه بخاطر موسیقی ردیفی و سنتی بلکه بخاطر تصنیف خوانی و در ادامه جانشینی تصنیف خوانی بجای موسیقی سنتی و خالی ماندن بیشه ی موسیقی از شیرهای واقعی ( و نه البته آخرین بازمانده ی شیرها که ناعلاج ماند و به سیاست روی آورد !! ) و به صحنه آمدن شغال های زیرزمینی و آنچه امروز بعنوان موسیقی باید گوش بدهیم ، می دانم !!!!

 

بدترین قسمت رادیو آوا ، نکات ارزنده و فرهنگی خفیفی است که بعنوان بین ترانه از طرف مجری ها ذکر می شود و بنوعی حرام بودن موسیقی را منزه و پاکیزه می کند !! نکات بظاهر اخلاقی و جملات زیبا که کاربردی در زندگی روزمره و فرهنگ ما ندارد و بیشتر حالت شعاری دارند !!! این روزها کسی حال ندارد بنشیند ببیند اندیشه یعنی چه و به همان تک جمله های خوش ظاهر بسنده میکند ، مخصوصا که رنگ و بوی غربی داشته باشد و اگر غربی هم نبوده باشد حداقل از حال و هوای دینی بدور باشد !!! شما یک جمله از حضرت علی (ع) در انیستا بگذارید شاید 20 تا لایک بگیرد ( از سر ارادت به شما !! ) ولی اگر آن جمله را با کمی هشتک بزک و دوزک بنام یکی از سلبریتی های درپیتی سینما بگذارید ، شاید هر ثانیه شونصد تا لایک بگیرد با کامنت هایی سرشار از عزیززززم ، جوووونم ، فدات و ... !!! بجز یکی از مجری های خانم رادیو آوا که اتفاقا سنگین ترین مجری برنامه هم می باشد !! یکی از مجری های بظاهر آقا ( که مرا یاد شخصیت های دوجنسیتی چهارراه شهناز خودمان می اندازد !!! ) با یک قر و ادای بسیار زننده که انشاءلله از فیزیک فک و صورت اش بوده باشد و نه از نازکی پرده ی احساساتش !!! این جملات بظاهر نغز را چنان بیان می کند که انگار خودش به آنها اعتقاد دارد و متاسفانه این روزهاست که قید رادیو آوا را هم بزنیم و رادیو برای چند سال دیگر برود خاک بخورد از این خاک بر سری ها !!! تزریف این قبیل جملات در بین یک برنامه ی بظاهر موسیقیائی مرا یاد آن داستان بدفروشی و اگر موسیقی می خواهی باید این ها را هم گوش بکنی می انداخت !!!

 

یک جمله ای بود در مورد نادان و دانا و من باتفاق بانو به این نتیجه رسیدیم که اصولا نباید نادان را بکار می برد و در آنجا نادان فقط موزونی جمله را برقرار می کرد و بهتر بود به جای نادان از کلمه ی بد - دان استفاده می شد چه عمده بدبختی های جامعه ی چند هزار ساله ی ما از ناحیه نادانی نبوده است ، بلکه از بددانی افراد بوده است ، همیشه این بددان است که با دانا اشتباه گرفته شده و موجب تحریف و انحراف می گردد و نادان با همه ی زرنگی اش از کف جامعه نمی تواند جنب بخورد !!

 

  • دا دو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی