یادداشت های دادو

تسویه حساب یا تصفیه حساب !؟

چهارشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۱۹ ب.ظ

در زبان فارسی اشتباه‌های رایج و مصطلح زیاد دیده می‌شود؛ اما گاهی درباره درستی و غلطی برخی کلمه‌ها وضعیت مشخص نیست و اختلاف نظر وجود دارد.

به گزارش خبرنگار ادبیات ایسنا، «تصفیه حساب» و «تسویه حساب» از این دست عبارت‌ها هستند. مدتی به کار بردن تصفیه حساب در امور مالی غلط پنداشته می‌شد و برخی می‌گفتند باید در امور مالی از تسویه حساب استفاده کرد. اما مورد بحث‌برانگیز دیگر درباره کاربرد این ترکیب در معنای «انتقام» است، که به قول معروف، بین علمای زبان فارسی هم اختلاف انداخته است. ( نقل از اینترنت )

 

از روزگاران دور این مسئله برای من هم وجود داشت ، من چند سالی سابقه حسابداری داشتم و برای همین با این کلمات آشنائی نزدیکی از نوع اصطلاحات مالی داشتم !! گاهی یکی می آمد و کاغذی در دست تصفیه حساب اش را می خواست و دوستان و همکاران مرکز نشین ، درج کلمه ی " تصفیه حساب " را به حساب ترک بودن می گذاشتند و چند مورد هم پیش امده بود که زیر کلمه خط کشیده و نوشته بودند تسویه حساب !!! من هم در تاکید نوشته ی آنها می نوشتم کسانی که از امورمالی تصفیه حساب می خواهند آدمهای ساده ای هستند !؟ چرا که تصفیه ی حساب در این دنیا مقدور نیست و در این دنیا فقط می شود حساب ها را حدالامکان تسویه کرد !! تصفیه ی واقعی زمانی خواهد بود که بارهای ارزشی سوار بر بارهای مالی را هم بتوان پرداخت !!


دیونی که برای ما بوجود می آید ، شاید در بازه ی کوتاه زمانی و معینی که بواسطه ی قرارداد قابل تسویه باشد ولی چنانچه این دیون از قرارداد خود رد بشوند بار ارزشی خاصی پیدا می کنند که تسویه کردن آنها زیاد هم ساده نیست !! برخی فکر کرده اند این قسمت از دیون را می شود با حلالیت طلبیدن ، صاف کرد !! از قدیم الایام مرسوم بوده و حالا بندرت دیده می شود (!) کسانی که اقدام به مسافرت های طولانی می کردند که احتمال بازگشت از آنها نبود و یا می خواستند به سفر حج بروند و می خواستند طاهر و پاک باشند ، در خانه می نشستند و یا به دیدار دوستان و اقوام رفته و چنانچه کدورتی در دل آنها موجب تولید دیِن شده بود ، از آنها طلب حلالیت می کردند !! طلب حلالیت نوعی از همان تصفیه کردن حساب است ... البته این روزها مردم را جمع میکنند و شامی می دهند و در میان جمع طلب چنین حلالیتی کرده و معذوریتی برای افراد ایجاد می کنند ولی ذکر زبانی حلالیت از روی اضطرار ، شرعاً حلالیت محسوب نمی شود و باید فرد رسما اعلام بکند !! و صد البته کسی که پوست و استخوانش از مال حرام قوام یافته است ، به همان حلالیت ظاهری و زبانی ( که غالبا برای استفاده ی ظاهری و ریاکاری و ... نیاز دارد !! ) اکتفا می کند ...

 

سال 70 من وقتی سربازی ام را به پایان رساندم و اقدام به تسویه حساب کردم (!) درامورمالی سپاه (!) روی ورقه ی تسویه حساب مالی من نوشتند 2540000ریال طلب از سپاه ( بدلیل اینکه ما نیروهای ویژه بودیم و تمام تابستان را در آماده باش 100% بودیم و برای آنها حق ماموریت به ما تعلق می گرفت !! ) ... مسئول مالی سپاه سقز که آدم خیلی خوبی هم بود ( متاسفانه !! ) بعد از درج مبلغ روی فیش تسویه حساب من به من گفت : " این طلب شما از سپاه است ، فعلا که نداریم بدهیم ... شما هم حلال بکنید !! " من در جواب ایشان گفتم : " اتفاقا این از آن طلب هایی است که عمرا حلال نمی کنم !! "

 

در تاریخ اسلام نوشته اند که یکی از حکام عباسی برای خروج از زیر بار فشار " غصب خلافت " و " داستان فدک " که همیشه نقل زبان ها بود و ائمه ی معصومین هم روی آن زیاد تاکید می کردند (!) از یکی از ائمه که حالا حضور ذهن ندارم گفته بود : " مبلغ و حدود " فدک " چقدر است تا من آن را به فرزندان حضرت فاطمه بپردازم ! " امام فرموده بود که بلوف سنگینی است و نمی توانی بپردازی !! خلیفه که فکر می کرد " فدک " همان باغات اطراف مدینه بود و می توان با حسا بدو دو تا و به قیمت روز آن را پرداخت ، اب تعجب پرسیده بود چرا !؟ امام فرموده بود : " فدک را اگر در آن زمان که جدم فاطمه طلب کرده بود به او می دادند ، همان باغات بودند ولی حالا تمام سرحدات ممالک اسلامی را شامل می شود و ارپگر بخواهی از زیر دِین آن بیرون بیائی ، بهتر است کلاهی که بر سر گذاشته ای را هم زمین گذاشته و بروی !! " این موضوع بنوعی نشان دهنده ی دِینی است که می تواند روی یک رقم سوار بشود و آدمهای خطاکار عموماً رقم و عدد را می بینند و غافل از این هستند که تسویه ی مالی در هر زمانی ممکن است ولی تصفیه ی مالی خیلی خیلی سخت است !!! یعنی اگر مسئولی بداند که با پذیرش یک مسئولیت چه اندازه خود را در مهلکه ی دِین و وامداری زیردست و ارباب رجوع می اندازد (!) از پذیرش مسئولیت شانه خالی می کرد !!! داستان زندگی امام علی (ع) دراین موارد آنقدر گویاست که شاید هیچ بهانه ای برای کسانی که بعد از او آمده اند نمی گذارد ... او نه تنها مانند خلفای غاصب قبل از خود برای بدست آوردن خلافت دوز و کلک بکار نبرد ، نه تنها جوسازی و غلط کاری نکرد ، بلکه آنقدر صبر کرد که مرد خود دنبالش رفتند و به زور او را به مسجد برده و با او بیعت کردند ، بیعتی که در تاریخ اسلام بدون کم و کاست درج شده است و خلافت را نگرفت مگر اینکه به او دادند و با این حال مانند کسی که مسئولیتمردم را بعهده گرفته باشد تا دقیقه ی آخر چنان زیست که حقی را ضایع نکرده باشد !! چیزی که نه قبل از او و نه بعد از او ، چنان اتفاقی در تاریخ ثبت نشده است ...

 

امروز رفته بودم برای تسویه حساب با کارخانه ... این کار خودش یک حلالیت خواستن دارد !! قبلاها رسم بود که فردی که خدمت اش را تمام می کرد و برگ ترک کار اش می آمد ، نسبت به رد و تحویل اقلامی که در اختیارش بود اقدام می کرد و در روز آخر که روز انفصال از خدمت اش بود ، از قسمتهای مختلف کارخانه ، تسویه حساب می کرد و تمام می شد !! این روزها مداین گونه است که به فرد یم گویند که از آخر ماه تمام هستی ... و بعد از اینکه کارت ورود به کارخانه را از او گرفته و راهی خانه اش کردند ؛ چن روز و یا چند هفته بعد زنگ می زنند که برای تسویه حساب بیا !! و بعد ... داستان ما هم اینگونه بود ، معامله کردن روی حقوق زیردستان امروزه برای مدیران ارشد و میانی و طبقات بالاتر مد شده است و هر کسی هر جور که دوست دارد اقدام می کند !!


امروز رفتم و در حالیکه برای همکارانم تسویه شان را امضاء می زدم ، یکی از امضاهای تسویه ام را خودم گذاشته و از کارخانه تسویه حساب کردم ... مطمئنا حساب های خیلی زیادی هم برای خودم محفوظ داشتم که برای روزی که می گویند " مال و فرزند بکار نمی آید !! " جهت تصفیه حساب لازم دارم !!


تا از مقدمه رد شده و به متن نوشته برسم خیلی طولانی شد ، شاید هم ارزش برخی مسائل به این است که با اشاره از کنارشان رد شد ...

 

  • دا دو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی