تبریز 2018
روزگار است دیگر ، امروز یقه ی مرا می دهد دست تو تا هر جور دوست داری بفشاری ؛ ولی زیاد خوشحال نشو چون یک روز می رسد که یقه ات را می دهد تا دیگران بفشارند و این بازی همچنان ادامه دارد ... ما نام این قبیل یقه گیر افتادن ها را گذاشته ایم امتحان زندگی !! ولی یک جاهائی هست که آدم ها اشتباهاتی می کنند ؛ وقتی یقه ی دیگران دست آنهاست ظلم می کنند (!) و وقتی یقه شان گیر است ، دروغ می گویند و هزار و یک نامردی ردیف می کنند تا یقه شان را رها بکنند (!) در این شرایط قاعده ی بازی روزگار کمی به هم می خورد !! بی نظمی یک پله بالاتر می رود و دود نامردی کم کم می رود تا به چشم خود روزگار رفته و ...
اینجاست که صفحه ی دیگری باز می شود و یقه ی یک همچین آدمهایی را به دست خودشان می دهند و توی یک گره آچماز می افتند !! ( ما در ترکی به آن می گوئیم تَرسَه دویون !! ) نه می توانند باز بکند و نه می توانند بسته بودن اش را تحمل بکنند ... در عادی ترین شرایط بدبخت می شوند !! کمی که زیاد تلاش بکنند ، مانند کسی که در باتلاق فرو رفته باشد ، بی آبرو و رسوا می شوند !! ریش مصنوعی شان و اعتبار دروغکی شان می افتد دست کودکان سِرتِقی که در کوی و برزن بی لیاقتی شان را بر طبل رسوائی می کوبند و رازشان افشای عالم می شود ...
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد؟
نمیخواهم بدانم کوزهگر از خاک اندامم
چه خواهد ساخت؟
ولی بسیار مشتاقم،
که از خاک گلویم سوتکی سازد.
گلویم سوتکی باشد بدست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یکریز و پی در پی،
دَم گرم ِخوشش را بر گلویم سخت بفشارد،
و خواب ِخفتگان خفته را آشفته تر سازد.
بدینسان بشکند در من،
سکوت مرگبارم را... ***
ما کجا بودیم !؟ اینجا کجاست !؟ من چرا اینجام !؟
این روزها " تبریز 2018 " و عباراتی مانند " پایتخت گردشگری جهان اسلام " در کوی و برزن گوش فلک را کر کرده است ... هر روز در یک سالنی برای همین مناسبت همایشی برگزار می شود و عقل کل های شهر می نشینند تا ببینند چه کاری می توانند بکنند و بدبختی اینجاست که می دانند که اهل این داستان ها و برنامه ریزی ها نیستند و حتی مانند شاهان داستان های مادربزرگ هم نیستند تا وقتی که مشکلی آنها را مستاصل کرد در کوی و برزن جار بزنند و کلی جائزه بدهند برای کسی که آنها را از مشکل خلاص بکند ؛ در داستان های قدیمی همیشه شاه برای یک همچین زمان هایی یک دختر ماهروی دم بخت داشت که به قهرمان داستان بدهد و آن را بهانه کرده هفت روز و هفت شب جشن بگیرد !!
چند وقت پیش یک عقل کلی که هوس دختر استاندار و یا جائزه ای از شهردار داشته ، پیشنهاد داده بود که 2018 خیلی میلادی و اجنبی گونه است و بهتر است آن را " تبریز 97 " بکنیم و از این راه سه ماه به فرصت کمی که برای برنامه ریزی داریم بیافزائیم !!!! البته یکی از بزرگواران که افتخار دوستی اش را دارم نقل می کرد که در یک نشست که اتفاقا شهردار هم حضور داشته یادآور شده بود که شما مشخص بکنید منظورتان از " تبریز 2018 " ، تبریز در 2018 میلادی است !؟ یا برنامه ریزی برای تبریز 2018 شمس است ( یعنی حدود 622 سال بعد !! ) !؟ مطمئنا شهردار ریاضی اش خیلی ضعیف بوده و الا با یک حساب دودوتا و درک عمق این نیش (!) درجا سنگ می شد !!!!!
خلاصه این داستان همچنان بصورت روزمره جریان دارد و از قبل آن چه شام ها و هدایا که از بیت المال به شکم و جیب نااهلان نمی رود و چه پول ها که تلف نمی شود و فعلا چیزی نشده است !! یک نمونه ی آن طرح کارشناسی شده ی (!!) پیاده گذر کردن محدوده ی مرکزی شهر بود ؛ این عبارت را شخص فرماندار آنهم با چند بار تاکید در برنامه ی رادیویی صبح دیروز (!) ذکر کرد که در زمان استارت خوردن ، نیاز شد تا بررسی اجمالی و کارشناسانه (!!) بشود و جمیع جوانب که در ابتدا سنجیده نشده بود دوباره سنجیده شود و انگار فهمیده اند کارشناس فوق گرما زده شده بود و باید خاکشیر درمانی می شده و طرح فعلا مسکوت مانده تا بعدا ( همان 622 سال بعد !! ) اجرا بشود ، ناگفته نماند که این طرح باید در عید فطر افتتاح می شد !! این از فرماندار ، حساب کنید فرمانبر چه می خواهد بکند !؟
برویم سراغ استانداری که راه فراری از همه چیز دانی ندارد !! دکتر صاحب همه رقم امتیاز و بقولی کرورکرور ثروت بادآورده که برای خودش سلیمان زمان است !! 24 سال کسوت نمایندگی مجلس دارد و هیچ سوراخی نیست که در آن سرش را نکرده باشد و اسرار زمین و آسمان را می داند !؟ و اینجا در جریان " تبریز 2018 " یقه اش را داده اند دست اش و دیروز در یک ابراز نظر کارشناسانه همه ی حضار را سنگ روی یخ کرده است و نشان داده است که اینهمه سال مردم به هیچ دلخوش بوده اند !!! از قرار شنیده ها ( بقول نصرنیوز که همان کودک گستاخ و بازیگوشِ زمان ماست !! ) در جلسه ای که معاون گردشگری کشور حضور داشته است پیشنهاد داده است که طرح " تبریز 2018 " را از ابتدای سال 97 شروع بکنند تا سرو ته سال رُند بشود !!!! و خانم معاون فرموده است که شما دیگر چه کسی هستید !؟ دیگران سر و گردن می شکنند تا چنین موقعیتی برایشان فراهم شود تا خودی نشان داده و بهترین استفاده را بکنند و آن وقت شما دارید بهانه می آورید !؟!؟ ( فکر بکنید که اگر شهر دیگری در ایران برای این عنوان انتخاب می شد ، همین حضرات گوش فلک را کر می کردند که حق تبریز و اذربایجان خورده شده است و هزار و یک حرف دیگر ... )
حالا خوب است ایران برای المپیک و یا برگزاری جام جهانی فوتبال انتخاب نشده است !!؟!؟؟
"" بعد از جنگ جهانی دوم و بمباران اتمی ژاپن و تسلیم این کشور که خود داستانی دارد آموزنده !! مردم این کشور و اصولا صاحبان فکر و اندیشه نشستند و برای دوباره برخاستن راهکارهایی دادند تا این بار ژاپن را چنان بلند بکنند که در مقابل دشمنان کم و کاستی نداشته باشد ... آنها جنگ را نه در سایه بی لیاقتی ، بلکه به خاطر نداشتن سلاح برتر باخته بودند !! آنها از صفر شروع کرده و بیست سال بعد المپیک را در ژاپن برگزار کردند که یک شاخص پیشرفت و نشانه قدرتمند بودن زیر ساخت ها و ... می باشد و خودشان را توی چشم دنیا کرده و امروزه ماشینهای تولیدی شان در خیابان های آمریکا دنده معکوس می کشند !!! ""
***
( خود این شعر هم داستانی دارد !!! برخی آن را با کمی تحریف و دستکاری به دکتر شریعتی نسبت داده بودند و سالهای سال مردم قبول کرده بودند و بعدها معلوم شد که شاعر شخص دیگری بوده ( سید مرتضی اهری ) و به احتمال خوشبینانه (!) چون شعر در میان یادداشت های شریعتی بوده بنام اش در رفته است و یا کاسه های داغتر از آشی که بزرگترین دردشان نفهمی شان است !! در بزرگ کردن بیش از اندازه ی شریعتی با این سرقت های ادبی ، سعی کرده اند تا آنقدر در شریعتی بدمند تا او را مقدس سازند ... مطمئنا در بزرگی اندیشه و شخصیت شریعتی کمتر کسی شک دارد !! )
- ۹۶/۰۴/۱۶