نان ،قیچی ، مادربزرگ !!
یادش بخیر ... آن قدیم ها که برای ناهار می رفتیم خانه مادر بزرگ ( ناهار برای مهمانی های غیررسمی بود و تکرار زیادی داشت ولی شام غالبا مهمانی های رسمی بود ،مثلا افطاری!! ) بعد از اینکه غذا خوردن تمام می شد ، مادر بزرگ گنجه را باز می کرد و قیچی کوچکی را که مخصوص نان بود برمی داشت و نان ها را خرد می کرد !! این نان های خرد شده سهم گنجشک ها بودند
امشب بعد از شام ، قیچی برداشتم و بیاد مادر بزرگ ، نان های مانده را ریز ریز کردم تا برای کبوترها بریزم
البته یک نیمچه بحثی هم پیش آمد !! آنهم اینکه خرده نان ها را روی تراس بگذاریم تا کفترها در انجا بخورند و یا اینکه در محوطه ی خالی بغل آپارتمان بریزیم که در آنجا بخورند !!؟ خیلی مهم بود ها !؟ طبقه ی بالا که باشی و حواست به طبقه های پائینی ، تازه الفبای زندگی آپارتمانی را گرفته ای !؟ والا داشتن سند مالکیت همزیستی خوب را توجیه نمی کند ... برخی فکر می کنند مستاجر رعایت نمی کند و صاحب خانه بهتر است ، بنظر من آن که می فهمد بهتر است چه موجر و چه مستاجر !؟!؟
===
دیروز رفته بودم تعاونی مسکن کارخانه !! بعله ... جا دارد که علامت تعجب بگذارم !؟ در طول ۱۰ سال گذشته من نه تنها در هیچ جلسه ای شرکت نکرده بودم بلکه به دفتر تعاونی هم مراجعه نکرده بودمو این به نشانه ی اعتراض عملی من به همه بود ... طی منشور اعتراضی من ، همه ی اعضای بد حق و حساب و متولیان تعاونی به یک اندازه در حق من مشمول الذمه بودند !! چه آنها که پرداختی هایشان را به موقع انجام نداده بودند و چه آنها که به موقع دنبال کارهایشان نرفته بودند !!
من بهمراه یکی دو تن از همکاران ، افرادی هستیم که هر زمان پول خواسته اند پرداخت کرده ایم و در میان همین جمع انگشت شمار شاید تنها کسی بوده ام که پشت سر کسی بد و بیراه نگفته و با سکوت منتظر مانده ام ... برخی از آدمها وقتی فکر می کنند حق با آنهاست ْتمام محدودیت ها و دیوارها را برداشته و به دلخواه هر حرفی را زده و هر تهمتی را نثار می کنند ، غافل از اینکه تهمتی که می زنند و تخلیه هایی که از بابت ناراحتی شان می کنند هزاران بار بیشتر از چیزی است که حق خود می دانند !!
دیروز آخرین چک ها را هم از بابت عدم پرداخت مابقی وام بانکی دادیم دادیم تا بانک زیاد ناراحت نشود و به زحمت نیافتد ، جمهوری اسلامی از هر بابتی هم سربلند بوده باشد از ناحیه ی شلم شوربای « بانک داری اسلامی بدون ربا !!! » ، در روز قیامت ، پانصد هزار سال باید در صف جواب بماند !!! یک نمونه اش این است که وام را با ۱۸ درصد تبلیغ می کنند و محاسبه اش را با ۲۱.۵ درصد اعمال می کنند !!! نمونه ی دیگرش اینکه در پرداخت وام های کلان برای انبوه سازان بدلایل خیلی پیش پا افتاده فازهای پرداختی را به تاخیر می اندازند تا از بابت سود مشارکت سود چند برابری به جیب بزنند !!!
===
امروز صبح رفتم برای پیاده روی صبحگاهی ،کارگر شهرداری که داشت محوطه ی پارک را جارو می کشید با دیدن من چشمانش را گرد کرد ، طوری که جواب سلامم را با تاخیر معنی داری پس داد ؛ یعنی چند قدم از او رد شده بودم که جواب داد !!! انگار این سپورها دوربین های اطلاعاتی هستند و به مورد مشکوک جدیدی برخورده بود و فردی که می دید با اشخاصی که هر روز رصد می کرد فرق داشت !!؟؟ نمی دانم شاید هم حق با او بود و من باید ابتدا می رفتم و ورود به جرگه ی بازنشستگی را قبلا به ایشان اعلام می کردم !! با خود فکر کردم که بعد از رد شدن من ، مثل فیلم ها ، ته جارو را درآورده و زا طریق بیسیم انتهای جارو ورود تازه وارد مشکوک را به مرکز اطلاع می داد !!!!
تا حالا به گربه هایی با دم های بریده شده دقت کرده اید !؟ مخصوصا بچه گربه ها !! یک نظریه ی اجتماعی می گوید که معتادین نامحترمی وجود دارد که در شرایط استیصالی شدید ، از دم گربه ها ،مخصوصا بچه گربه ها !! بعنوان ماده مکمل استفاده می کنند و عیش شان به دم گربه مرتبط است !!! جل الخالق ... لطفا به همه چیز دقت فرمائید و از کنار هر اتفاقی ساده نگذرید !! وقتی دویست هزار تن مواد مخدر را در شرق کشور ضبط می کنید ، بدانید که تاوانش را در غرب کشور گربه ها ، مخصوصا بچه گربه ها !!با نثار دمشان می پردازند !!!! آهای ...ی که فکر می کنی معتاد مجرم نیست و بیمار است و باید نازش کرد !! معتاد بیمار روانی است و هر رفتارش می تواند یک بزه اجتماعی و دینی و ضداخلاقی باشد !!
مسیر پیاده روی امروز من بطرف تپه پرچم بود ، مسیر را کمی سریع رفته و از بلای تپه شهر را دید زده و چند تا عکس گرفتم و برگشتم ، این را هم ببینید !!
مهمان سفره ی صبحانه ی ما « بربری » بود ... بقول شاعر :
طعمی که تو داری سنگک نداره بربری !!!
- ۹۶/۰۴/۱۲