اندر حواشی خوابیدن
نزدیک دو ماه است که به آپارتمان جدید آمده ایم و هنوز نحوه ی خوابیدنم به آن تعریف منطقی نرسیده است ، بقول خودمان « یوخونون خابین تاپمامیشام » ، ( گشتم و معادلش را در دیکشنری مغزم نیافتم ) !!
هر منطقه ای مغناطیس و میدان مغناطیسی مختص خودش را دارد ، مثلا در اتوبان کسایی تبریز ، در مسیر رو به تهران ، بعد از خروجی طالقانی ، در سرازیری باید گاز بدهید تا سرعتتان افت نکند و این بدلیل میدان مغناطیسی محل است که تاثیر شدیدی روی حرکت خودرو ها دارد !!
یک استادی داشتیم از نوع ملی مذهبی ها (اینجااصلاح صورت گرفته !!) ، اصولا به آن دسته افراد دارای تحصیلات مغز خر خورده می گفتیم (که نه از سفره معاویه می توانستند بگذرند و نه از صواب نماز حضرت علی !!) و این نه بدلیل شق توهین آمیز بودن قضیه که بدلیل تعریف رک از شخصیت آنها بود ... خدا رحمت کند بازرگان را ( منظورم بازرگان داستان طوطی و بازرگان نیست ها ! ) ، همان نخست وزیر دولت موقت که همش از ملانصرالدین مثال می زد و حالیش نبود که دور و برش ملا نشسته و بالاخره بباد فنا رفت ، همین موقعیت نسنجی و رک گوئی نشانه خوراک مغز خر است !! القصه این بازرگان هم خدائیش کمی سواد داشت و در یکسری نوشته سعی کرده بود برخی آیات قرآن را با ریاضیات توضیح دهد !!؟؟
مردی (عارف تازه کار !!) در جوی آب می نگریست و شمس از کنارش می گذشت ، می پرسد چه می کنی ؟ مرد می گوید دارم در آینه آب ، ماه را می بینم ! شمس می گوید اگر مشکل روحی نداشتی برمی گشتی و در آسمان خود ماه را می دیدی !!
خلاصه استاد ما همیشه دوست داشت ، سر کلاس ، هر موضوعی را ربط بدهد به قرآن و تفسیر علمی برایش بتراشد ، برخی معقول می شد و برخی منطقی و برخی را کلا توی خاکی می زد ، ما هم بخاطر نمره راسا تائید می کردیم و زبانا تحسین و قلبا به ریش اش می خندیدیم ... البته اگر بحثی دینی می شد او سریعا جبهه ی روشنفکری چپ چپ می گرفت ، یعنی موضوع باید با سلیقه ی او پیش می رفت !!!!
یک نکته ای از ایشان در زمینه خواب یادم مانده است ، قضاوت با خودتان ، می گفت هموگلوبین های خون آهن دارند و موقع خواب خود را با مغناطیس محل تطبیق می دهند ، تغییر محل خواب باعث می شود اختلال در تنظیمات آنها رخ بدهد و ... قرار نیست اگر جایی اسم اش در نقشه ی ساختمان ، اتاق خواب است ، ما حتما آنجا بخوابیم ، چه بسا در پذیرایی خوابیدن (با یافتن جهت مناسب ْشمالی - جنوبی - شرقی یا غربی ) خوشآیندتر باشد !! البته یک جریانی هم بود که راجع به کلیه بود و یا کبد که بی ربط به این قضیه نبود و یادم رفته است !!!
خلاصه اینکه من ذاتا نمی توانم دمر بخوابم ، چون سینه ی ستبر ورزشکاری باعث بند شدن نفس می شود ، وقتی رو به بالا می خوابم اغلب خوابهای علمی تخیلی می بینم ، وقتی به پهلوی راست می خوابم غذاهای سنتی می بینم و وقتی به پهلوی چپ که می خوابم فست فود می بینم !! البته در حالت خواب به پهلو یک مشکل فنی با بالشم دارم ، بخاطر چند شانه بودن ورزشکاری باید بالش ده سانتی بالا بیاید تا زیر سرم قرار بگیرد و فعلا بالش جک-دار و هوشمند پیدا نکرده ام !!
به تعبیر خواب ها مراجعه کردم ، غالبا آپدیت نیستند و از فست فود و جریانات علمی تخیلی سردرنمی آورند ، دیروز چیزی را سرچ کردم و جواب آمد « مشترک گرامی ، شما جزو خواب - بیمارهای خاص محسوب می شوید و باید شخصا به جناب یوزارسیف مراجعه نمائید !! »
- ۹۶/۰۳/۲۱