دیروزانه ها ...
دیروز روز بزرگی بود ، البته که نتایج در بزرگی این روز دخالت داشت ، ولی انواعی از جریان سازی ها هم بود که نکات نغز زیادی در خودش داشت ...
یکی از این نکات استفاده از افراد با ضریب هوشی پائین در ستادهای انتخاباتی می تواند باشد ... با توجه به اینکه حدود سی سال است در همه انتخابات ها شرکت کرده ام به ضرس قاطع ( زرث ، زرص ، زرس ، ضرث ، ضرس ،ظرس ، ظرث ، ظرص ، ضرص ، ذرس ، ذرص ، ذرث و ... !!! ) دیده ام که کسانی که برای سر و ته صندوق انتخاب می شوند عموما یا از نظر عملکردی اشخاص ضعیفی هستند و یک کار دو ثانیه ای را دو دقیقه ای انجام می دهند !!! یا از نظر شخصیتی ضعیف هستند و از اینکه موقعیتی دست داده و پشت میز قرار گرفته اند احساس پرواز به آنها دست داده است !!!! یا واقعا از مرحله پرت هستند و نمی دانند که برای چه آنجا هستند !!! البته برخی فکر می کنند که بکار گیرندگان آنها از این ابله گزینی (!) مقاصد دیگری را دنبال می کنند که من فعلا به آن نتیجه نرسیده ام !!!!
در شناسنامه ی من بجای اسم پدرم که یحیی می باشد ، درج شده است یحی ( با الف مقصوره!! ) و در موقع تعویض شناسنامه ، مسئول ثبت و صدور به من گفت که می توانم درخواست بدهم و آن را اصلاح بکنند !! گفتم این گند کار خودتان است و بدون درخواست من باید اصلاح بکنید وگرنه من آن را بعنوان سند بی لیاقتی و بیسوادی ثبت احوال تا آخر نگه می دارم و مشکلی هم برایم ایجاد نمی کند !؟!؟ چون هر وقت کد ملی پدرم را می زنند یحیی می آید !!!!! دیروز متصدی درج اطلاعات در روی برگه بعد از کلی پس و پیش کردن و وراجی با بغل دستی ، وقتی به اسم پدرم رسید گفت : " یحی !! " گفتم : " یحیی است ، اینجوری نوشته اند !! " گفت : " اینکه درست نیست !؟ " با چشمان گرد کرده و لحن تندی به او گفتم : " توی کشور یک عالمه مثل تو بیسواد هست ، دویست تایش هم توی ثبت اسناد !! " ادامه نداد و برگه را نوشت و هل داد طرفم !!!! بعضی ها وقتی پشت میز می رسند فکر می کنند دیگران سواد ندارند !!! بدبخت معلوم بود که معلم بود ...
مقابل میزی که اسامی را می نوشتند مردی ایستاده بود و به بهانه پیدا کردن اسم (!) به رای دهندگان حالی می کرد که به نامزد او در شورا رای بدهند ... خیلی ها می دانند که کارشان با بی عدالتی و تضییع حقوق دیگران پیش می رود ولی با قیافه ی حق به جانب و با پرروئی تمام ، ادعای درستی و درستکاری دارند !!!! حالا آنها با تقلب می خواهند کارشان را جلو ببرند دلیل دارند ، اینکه آدمهای دیگر براحتی گول می خورند چی !؟!؟
آخر شب یک عده داشتند می آمدند رای بدهند ، البته نشان می داد که آنها را یکی دارد به زور می آورد ... یا دختر خانه ، یا مرد خانه ، یا ... بهرحال معلوم بود که همه به اختیار خود نمی آمدند ( این چیز تازه و عجیبی نیست !! برخی ها هنوز هم از بابت استخدام و بررسی صفحه ی آخر شناسنامه (!) رای می دهند و اغلب رای های پرت و پلا !!!! ) مادری بچه در بغل داشت غر می زد از اینکه ساعت 12 ویلان خیابان ها شده و از این صف به آن صف رفته است (!) دخترش به او گفت که بیا ... فردا ما پیروزیم !!! مادر زیرلبی یک چیزهایی به او گفت و وقتی مرا دید بقیه حرفش را نجویده قورت داد !! با خودم فکر کردم نه آنها و نه ما ، هیچکدام پیروز نیستیم ... پیروز کسی بود که با چهار تا بازی سیاسی و بیست سی تا پیام تلگرامی ضد و نقیض (!) چنان موجی درست کرد که همه را کشید پای صندوق و تا چهار سال خودش را بیمه کرد ...
===
خبر مهم تر دیروز که به من رسید ، خبر آخرین فتح قله نورد نامی کشور ، عظیم قیچی ساز بود ... قیچی ساز با فتح قله لوتسه ، به باشگاه 14 تائی های بالای 8000متر جهان پیوست و نام آورترین عنوان کوهنوردی را برای ایران و ملت خویش به ارمغان آورد ...
- ۹۶/۰۲/۳۰