این روی سکه ...
یک مدت طولانی ددری زیسته بودم و دو روز تعطیل در شعر و خانه نمی ماندم ، حداقلش این بود که عصر با اتوبوس می رفتم تهران ، یکی دو سینما سرک می کشیدم و فیلم می دیدم و عصر دوباره با اتوبوس برمی گشتم و صبح می رفتم سر کار ...
از پارسال خانه نشین شده ام ، نه اینکه بد باشد ولی روال یک زندگی بهم ریخته و یک زندگی دیگر دارد برای خودش روال دست و پا می کند ، شعاری که به روزگارم نگاه بکنم زیاد فرقی نکرده و همه چیز می تواند سر جایش باشد ولی در عمل برای هر رفتار و برنامه ای از ابتدا باید جا باز کرد ...
این روزها نشسته ام و دیگران می روند و برایم تماشا می آفرینند ، یکی از سواحل آنتالیا عکس می گذارد و یکی از ریو دو ژانیروی برزیل ، یکی از دیزین در البرز و آن دیگری از پالان توکن در ارزروم ترکیه ، یکی از آکواریوم پرورش تمساح در چابهار و یکی از بندر های بوشهر و شوشتر و اهواز و ... هر کدام هم یک عالمه شرح و تفسیر دارد !!
- ۹۶/۰۱/۰۶