یادداشت های دادو

تقلا برای زندگی ...

چهارشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۴۶ ق.ظ
آخر سال برای خیلی ها ، مانند آخر ترم برای دانشجوی سر به هوا و احیانا گرفتاری ست که همه چیز را برای شب امتحان نگه داشته است و یا خانمی که فکر می کند کدبانوست و تازه می بیند اندازه ی صد تا کلفت کار دارد تا به شب عید برسد !!
 

روزگار غریبی ست ، روزها و هفته ها و ساعت ها پر از انواعی از تلنگرها برای بیداری ست و عده ی زیادی از ما ، خفته ها و خود به خواب زده ها و ... ، با هر تلنگری که می خوریم به جای اینکه از خواب غفلت بیدار شویم ، سرمان را به اطراف برمی گردانیم و بالش را درست می کنیم !!
 
غفلت ما نه بخاطر مسایل دینی و تلاش در راستای دنیای دیگر ، که غالبا در راستای همین زندگی روزمره با شدت و حدت ادامه دارد ، تلاش های زیادی که بی ثمر هستند و و دقیقا جایی که باید به نتیجه برسند ، هدر می شوند !! تلاش های زیادی که بعد از به ثمر نشستن ، رها شده و بدون اسفاده می مانند و یا قربانی بداستفاده کردن ها می شوند. برای کسانی که دنیای ناموفقی دارند ، رویای آخرت خوب داشتن ، یک خود فریبی بزرگ است !! موفقیت نه در بدست آوردن مقام و پول و جایگاه ؛ که بدست آوردن اینها از راههای غلط نه تنها موفقیت محسوب نمی شود بلکه یک سقوط از نظر اخلاق اجتماعی و انسانی و دینی است ، موفقیت یعنی انسان بتواند در پیچ و خم زندگی بهترین مسیری که با شرایطش مطابقت دارد را انتخاب کرده و با کمترین اتلاف ها و اسراف ها ، سلامت ترین سفر را انجام بدهد و سختی ها را نه بخاطر انتخاب درست اش که بخاطر کمبودهای شرایطش تحمل بکند.
 
موسم انتخابات نزدیک است و از چند ماه پیش (!!) کسانی که در آرزوی بدست آوردن جایگاههای بهتر در جامعه هستند در جوش و خروش هستند ... جمع کردن مناسب ترین و مجرب ترین کادر ها برای تبلیغ خودشان (!) البته قرار نیست از حالا این کارها شروع بشود ولی زمان برای شناخته شدن افراد گمنام بسیار کم است و مجبور هستند تا تلافی توی چشم نبودن ها را جبران بکنند و زمان بیشتری نیاز دارند.
 
در این میان کسانی هستند که مصداق روباه در شعر سعدی هستند و از بازار گرمی که بوجود آمده است ؛ اگر چیزی مانده باشد نصیب آنهاست !! اگر نقد نباشد ، نسیه !! اگر پولی نباشد ، خشکه !! حتی به یک ابراز احساسات برای بدست آوردن کمی محبت و عنایت هم راضی هستند ... تقصیری هم ندارند ، اوضاع نشان داده است که برخی موفقیت های شغلی حاصل همین تکافوها و ریزه خواری هاست ، همه که نمی توانند نماینده مجلس و یا برگزیده شورا باشند ، ولی از رهگذر همان عنایت های بعد از انتخابات ، به موقعیت های بهترتری می شود دست پیدا کرد ...

همسر یکی از همکاران مثل دوره قبل در تدارک نامزدی برای شورای شهر است ، در انتخابات قبلی با اینکه موفق نبود ولی به موفقیت جنبی بهتری دست یافت که از پیروزی در شورا خیلی بهتر بود !! این بار طمع موفقیت قبلی باعث شده است تا یک پله ی بالاتر را دوباره امتحان بکند !! از غیراخلاقیات که بگذریم ، سرمایه گذاری در این کار از سرمایه گذاری در بورس و بانک و ... چخیلی بهتر و زودتر جواب می دهد!!
 
یکی دو روز پیش ( مثل انتخابات دوره قبل !! ) به من گفت که نوبت قبلی همکاری نکردی و این بار روی همکار تو حساب می کنیم !! یاد حرفی از یکی دوستان قدیم افتادم که عبارتی داشت معروف و می گفت : " آقا ... نه روی من و نه زیر من ، حساب نکن !! " و برای همین گفتم : " خانم تو می خواهد به نان و نوایی برسد ، به ما که چیزی نمی رسد (!) بی خود چرا از اعتبارمان استفاده بکنیم !! " گفت : " واقعیت این است که ما برای خدا و تکلیفی که داریم در انتخابات شرکت می کنیم و قصدمان گشایش در کار مردم است ، از این راه مطمئنا به شما هم ثواب زیادی می رسد!! " گفتم : " خانم ات را که نمی شناسم ولی خودت را می دانم که اهل این حرفها نیستی ، اگر از تو قیاس بکنم مطمئنا نه تنها در تبلیغات کمک نمی کنم بلکه به نیت رمی جمره (!) چند تا سنگ هم سر راهتان می اندازم ... " ( البته این حرفهای بسیار جدی ، به شوخی گفته می شد و یک عالمه خنده در طی آنها وجود داشت !!! )
 
همین حرف ها و افکار باعث شده بود تا بروم و خواب رئیس جمهور شدن ببینم !! نه اینکه آدم بخواهد واقعا خودش را درگیر چنین منجلابی بکند (!) ولی بدلیل اینکه عیوب سیستم ها همه به کابینه و دولت و شخص شخیص رئیس جمهور ختم می شود ؛ بشر جائز الخطا گمان می کند که اگر به منبع قدرت دست پیدا بکند می تواند برای حل آنها که آرزو دارد دست پیدا بکند !! یک آرزوی دور و دست نیافتنی ولی باندازه ای که منطق فرد اجازه بدهد قابل تخیل !! خلاصه در خواب آنقدر مصاحبه مطبوعاتی و مناظره و ... داشتم که صبح گلویم خشک شده بود !! سرگرمی خوبی بود ، یکی از خوبی هایش این بود که ماحصل افکارم بود که اتوماتیک بیرون می زد و خودم نقش جداکننده و کارگردان نداشتم !!
 
  • دا دو

نظرات  (۲)

سلام

ولی من اگه رئیس جمهور بشم واقعاً میتونم اوضاع رو بهبود ببخشم!
کلّ بودجه مملکت رو میدم غذا برای سگها و گربه ها !!!!
تبلیغات نمیخوام ولی امیدوارم مورد اصابت ریگهای رمی جمره هم واقع نشم!!!
پاسخ:
سلام
چرا که نه !؟ فقط یکی رو داشته باشید که هی آمار خوب نشان بدهد ، اوضاع هم رفته رفته بهبود می یابد ، فوقش مردم عادت می کنند ....
بدبخت بودجه !؟ یا روباه و گرگ می خورد ، یا سگ و گربه !!

شما که تبلیغ نمی خواهید ، مجازستان با شماست ...
امیدی تیم شما هم تلنگری بخوره دادو جان. آدم حیفش میاد از این تیم قدیمی.
مدتیه نوشته های شما ر نخونده م. در چند پاراگراف نخست، از اون طنز و رندی همیشگی کمتر خبر بود. آدم احساس میکنه دادو دلش سخت گرفته. اما از میانه ها ورق دوباره برمیگرده و دادوی ظریف و طنزپرداز چهره میکنه.
واقعا هم جای سواله ک اون روباه "بدین دست و پای از کجا میخورد؟!".
منجلاب!
پاسخ:
سلام استارت نوشتن ممکن است از منابع مختلفی تحریک پذیرفته باشد و برای همین گاه آغاز با گلایه است و گاه با کنایه ولی چند سطر که بگذرد و بیافتد روی نوشتن اتوماتیک (!) سبک نوشته غالب می شود ...
داشتن یا نداشتن دست و پا مهم نیست ؛ در وهله اول مهم روباه بودن است !!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی