اوقات خوش آن بود که در خواب بسر شد
دیروز حوالی ظهر بود که تماس هایی رد و بدل شد و قرار شد یک تک پا برویم طرف جلفا ، برنامه ای که برای خرید نداشتیم ، حداقل حال و هوایی می تکاندیم !!
از خروجی شهر تازه رد شده بودیم که ترافیک غیرروان ما را متوجه حادثه ای کرد ... کمی حدس زدیم که شاید تصادف رخ داده و حالا حل می شود و همینطور حدس زدیم تا اینکه توقف ترافیکی ما حدود دو و نیم ساعت شد. طبیعی بود که مردم خویشتن داری شان را از دست بدهند ولی با اعتراضاتی که بیشتر شبیه غر زدن بودن وقت را می گدراندیم ... مردم فهیم و دردخو کرده ، حتی نسبت به مطالبات قانونی خود نیز بی اعتنا شده اند و بی جهت نیست که هر روستایی که وارد شهر می شود ، دو روز بعد صاحب میز وزارت و صدارت می شود ...ووقتی دو رئیس جمهور متوالی کشور از یک استان محروم و درجه چهار انتخاب می شود ، آدم می بیند وعده خدا تحقق یافته و زمین به مستضعفین به ارث رسیده است !!
کمی که جلوتر رفتیم ، یکی از دوستان قدیم ؛ از نوع گرمابه و گلستان ، که حالا تا سر کوچه هم قد نمی دهد (!!) ، گوشی بدست برای آنکه پشت خط بود توضیحات مکفی می داد ... من به بانو که پشت رل بود اشاره کرده و گفتم : اینخرابکاری نتیجه این شخص خواهد بود ، احتمالا دارند اینجا کاری می کنند !؟ ناگفته نماند که این دوست تاریخ گذشته ی من ملقب به عنوان گاو می باشد و زندگی چهل سال گذشته اش نشان داده که این لقب ماندگار ترین شاخص در شخصیت اش می باشد ... اصطلاحا به او عمو می گفتیم.
به دوستی پیام دادم که عمو راه بندان ایجاد کرده است ، دوستم برداشت مفهومی کرده و گفت : یعنی یک گاو آمده وسط جاده !؟
طبق معمول حرص خوردن من شروع شد ... چرا یک پلیس در ابتدای مسیر نبود که به ماشین ها بگوید : بعلت گندکاری مسئولین موجب انسداد راه شده است !؟ خلاصه بعد از آنهمه ترافیک مرده تازه به راهبندان رسیدیم و دیدیم مسر را بسته اند و مجبور شدیم از خاکی بزنیم به اتوبان مجاور و ادامه مسیر بدهیم ...
متاسفانه وقتی مردم به این قبیل مشکل ها برمی خورند ، عده ای خوشحال می شوند که فرصتی پیش آمده است تا به چشم بیایند !! مطمئنا در کنار هر عملیاتی که صورت می گرفت نمی شد از کنار حماقت بزرگی که مسئولین نامحترم داشتند ، براحتی گذشت ... نصب یکی دو عدد بنر در ابتدای مسیر و تقاطع ها می توانست از اتلاف وقت عده زیادی جلوگیری بکند ولی حیف که برای گزینش مسئولین خرافت و حماقت شرط اصلی است و اگر در مورد حقوق شهروندی از مسئولین بازخواست بشود ، همگی رفوزه می شوند !!
رفتیم و به جلفا رسیدیم و دوری زده ، حال و هوایی تازه کرده و برگشتیم ... تقریبا نصف شهر ، حوالی عصر و ابتدای شب در بی برقی بودند که آنهم زیاد مهم نبود. مهم این است که رئیس جمهور از آینده روشن حرف می زنذ و به دشمنان خط و نشان می کشد و نمی داند با اینهمه لامپ سوخته به هیچ آینده روشنی نمی شود دست یافت.
از قرار معلوم ، بعد از مطالبات واقعی مردم در دنیای مجازی ، معاون استاندار از مردم عذرخواهی کرده بود ، ولی چه فائده !! البته بدلیل اینکه این عذرخواهی ها تاثیری در اشتباهات آتی ندارد برای همین نه تنها نوشداروی بعد مرگ که مرگ موش مکمل مرگ می باشد ...
وقتی وقت مردم پشیزی برای مسئولین ندارد ، بهتر است این اوقات در خواب صرف شود که شاعر فرموده :
اوقات خوش آن بود که در خواب بسر شد
باقی همه بی حاصلی و دربدری بود ......
- ۹۵/۱۲/۱۳