ز ماهی تا به مه جولانگه ماست ...
از بودن در لیست قرمز تروریستی تا حضور روی فرش قرمز اسکار !! دیروز بود انگار که یک باره عقده ی چند صد ساله مردمی فرهیخته شکست و ناگهان اسکار جای پلاسکو را در فضای مجازی پر کرد !! و پروفایل ها از آتش نشان به اسکار تغییر کرد ...
همه داشتن از غرور بزرگی می نوشتند که شادی بزرگ آخر 95 را برایشان رقم زده بود ، بعد از مرگ رفسنجانی و آوار پلاسکو که یاد و نامش را به حاشیه برد و سیل جنوب کشور که آتش پلاسکو را خاموش کرد و گرد و خاک خوزستان که سیل سیستان را به حاشیه برد ؛ جائزه ی اسکار فرهادی اکسیژن تازه ای بود برای تنفس های آخر سال !!
اصغر فرهادی دومین اسکارش را با واسطه صاحب شد و به دار و دسته ی بزرگان سینما پیوست !! پیامی هم که درباره عدم حضورش داده بود از طرف دوستدارانش بعنوان پیام و نویدبخش صلح تلقی و در انواعی از صفحات مجازی تکرار شد !! البته من امروز متن کامل این پیام را خواندم ، بیشتر به جریان گفتگوی تمدن ها شبیه بود ، جریانی که بسیار بوی صلح می داد و از بو به عمل منجر نشد !! و متعاقب آن جنگ در خانه هم دین ها درگرفت و ثابت کرد که گفتگوی بین تمدن ها از قدیم ، زبان جنگ بود !!
داستان فیلم فروشنده و مضامین نهفته در آن که می رود یکی از بنیان های اساسی فکری در خانواده های متمدن و امروزی در تهران و بتدریج در سایر شهرهای بزرگ شود ؛ ظاهرا یک اتفاق ناگزیر را به چالش گرفته بود ولی واقعیت این است که امروز دزد نیست که وارد خانواده ها می شود و متجاوز به حقوق دیگران ، بلکه انواعی از پارتنرها و ارتباطات موازی و نامشروع سالهاست که در تهران و برخی شهرهای بزرگ امری شناخته شده است !! و چه بسا برافروخته شدن شعله عصبیت ، و حسادت که خیلی ها دوست دارند آن را با غیرت دینی اشتباه بگیرند (!) یکی از عوامل بالا رفتن طلاق در کشور شده است !! این فیلم با راه انداختن یک جریان ظاهرا منطقی ، گریزی زده بود به اینکه باید مانند هنرپیشه ی محبوب و مردمی این فیلم ( شهاب حسینی !! ) بهترین راه که همان بیخیال بودن و پذیرفتن واقعیت است را در پیش گرفت و همپای پیشرفت ها پیش رفت ، تابوی ادیان و قومیت ها را شکست و از قافله تمدن دور نماند !! با موضوعی هم که داشت معلوم بود که باید در هالیوود جزو منتخبین گردد !!
اسکار بزرگترین نماد سینمایی جهان است و همه می دانیم که در این دوره و زمانه و شاید در هر دوره و زمانه ای ، بزرگترین ها و نمادها ( الا موارد خیلی خاص و استثنایی که نیاز به توضیح ندارند !! ) همیشه رنگ و بوی سیاسی دارند و ابزارهایی هستند برای کنترل حرکت های اجتماعی ... از ورزشی ترین نمادها که المپیک باشد ، تا بزرگترین دادگاهها که لاهه باشد ، تا بزرگترین مقرها که مقر سازمان ملل باشد و همین اسکارستان که بزرگترین نمایشگاه سینمایی باشد و ....
سیاستِ " با پا کنار زدن و با دست پیش کشیدن " ، نه ریشه در تمدن چند هزارساله ی ما دارد و نه تمدن های دیگر (!) بلکه این خاصیت سیاستمداری و کشورگردانی و منفعت داری است !! هم باید مشتری را با تبلیغ نگهداشت و هم برای گرفتن پول و طلب او را چلاند !!
این روزها ایران نقش مهمی در آمریکا بازی می کند !! دقیقا مثل نقشی که توپ در بازی فوتبال دارد !! رئیس جمهور آمریکا وقتی چهار تا مطلب را توئیت می کند ، در دو تای آن نام ایران می آید !! از آن طرف در اسکار نام ایران را می آورند و پای نمایندگان ایران به فرش قرمز باز می شود ، جائیکه از هزار جبهه جنگی ، نفوذش بیشتر است و شکاف جامعه دوقطبی را دو چندان می کنند و افراد معلوم الحال می شوند نمایندگان آن طرف آبی که نامه ی این طرفی ها را می خوانند !! و بدبخت تر از همه ، حقوق بگیر اینطرفی که سبقت می گیرد در ارسال پیام تبریک تا مبادا از قافله روشنفکران عقب مانده و خدای ناکرده سکان دست دیگران بیافتد !!
یکی می نویسد که هنر از سیاست شریف تر است و معلوم نیست منظورش از هنر ، کدام هنر است !!! ( شاید چون می بیند سیاست در لیست قرمز است و هنر در روی فرش قرمز ، دچار کشف روحی می شود !! ) یکی از درد دین می نالد و یادش نیست که وقتی در برج میلاد که وسط پایتخت جهان اسلام است ، چند روز پیش جشنواره فجر بود و چه بسیار قرمز تر از این جریان فرش قرمز ، همین حضرات برای همین قبیل هنرمندانِ فاخر دست می زدند !! و کسی دم برنمی آورد !!!! حالا یک خارجی هزینه می کند و یک خارجی متولی پخش می شود و یک خارجی سناریو می دهد و یک ایرانی خوش شانس اسکار می گیرد ؛ آنهم برای بار دوم !!! بقول پسرخاله " مگه چیه !؟ " آن یکی هنرپیشه که شیفته تر بود و از هول حلیم افتاد توی دیگ بدنامی ، اگر کمی سیاست داشت حالا چند تا از این اسکارها گرفته بود !!!!!
طبق مصداق شعر " ز ماهی تا به مه جولانگه ماست " ، انسان می تواند از ماهی که زیر آب است تا ماه که بالای آسمان است خودش را بالا بکشد !! البته به شرطها و شروطها (!) اجتماع انسانی است و برداشت های پر اشتباه (!!؟) منظور از ماه را برخی تعالی می گیرند و برخی سیاره ماه ؛ با فضاپیما سوار شدن و به ماه رفتن ، پول می خواهد و چیزهایی که شاید خیلی ها راضی به از دست دادنش نباشند !! ولی به تعالی رسیدن راه و روش دیگری دارد و گاه ماهی بودن زیاد هم بد نیست !!
===
در تاریخ شفاهی آورده اند که در اصفهان ، جمعیتی در اعتراض به تملک باغات توسط عمال شاه عباس ، مقابل کاخ همایونی آمده و داد و هوار راه انداخته بودند !! شاه از وزیر خود پرس و جو می کند که این داد و هوار برای چیست ؟ وزیر عرض می کند که جمعیتی از باغداران هستند و شکایت دارند که شاه باغات ما را می گیرد و باری خود چهلستون و هشت بهشت می سازد و ... و شاکی هستند !! شاه عباس در جواب می گوید : " بروند گم بشوند ... بگذار هرچه می خواهند فریاد بزنند !! دویست سال بعد ، کسی نمی پرسد که کاخ هشت بهشت ، زمین اش مال کدام روستایی بدبخت بود ، می گویند کاخ شاه عباس است !! "
امروزه هم باید به این اسکار گرفتن و این پائین آوردن تورم ها به چشم شاه عباس نگاه کرد !! مهم نیست به چه قیمتی اسکار گرفته می شود و یا با چه ترفندی تورم تک رقمی می شود !! در تاریخ چند صد سال آینده ، ما چند چراغ درخشان خواهیم داشت ، مانند ستون های تخت جمشید و آیندگان از آنها به افتخار یاد خواهند کرد ...
راستی کورش هم از این قبیل داستانها بود آیا !؟
- ۹۵/۱۲/۱۰