دورخیز
با یکی از دوستان تلفنی حرف می زدم !! چند وقتی هست که اوقات مان به فرصت تبدیل نمی شود و برخی دیدارها دور افتاده اند ...
در اثنا حرف زدنها و خوش و بش ها سراغ یکی دو نفر از همکاران اسبق را گرفتم که بعدها رفتند و با آنها همکار شدند ... معلوم بود خوب بودند و از قرار معلوم یکی از آنها به استخدام دارائی درآمده و مدتی است که کارمند دارائی شده است و اوضاعش بهتر !! البته نمی دانم واقعا می توان به این قبیل تعریف کردن ها اعتماد کرد یا نه !!
برخی دوست دارند دورادور در مورد کسی برآورد حال و احوال کرده و در تعاریف خود ذکر بکنند !! مثلا خیلی ها دوست دارند در مورد کارمندان شهرداری ، همان ذهنیت اکثریتی را ملاک بگیرند و همه شان را دهان بین (!) دست بین (!) زیر میزی خور (!) پول چایی بگیر (!) و در راس همه ی آنها رشوه خور (!!) تلقی بکنند و وقتی یکی بعنوان کارمند شهرداری به آنها معرفی گردد بلافاصله همان ذهنیت را بدون کم و کاست در موردش در نظر بگیرند و بدبخت کسی که دست و دلش پاک بوده باشد (!) حکم همان چوب تر را خواهد داشت در میان هیزم های خشک !!! و شاید هم خوش بحالش که دیگران ندانسته و ندیده در حق اش به گناه خواهند افتاد !!!
القصه داستان از قرار دیگری بود !! برخی از چهره های آشنا در کارخانه ها و ادارات شهر ، از شهرها و استان های همجوار هستند ... این افراد بدلیل غریبه بودن ، مشکلات کمتری نسبت به آشناها دارند و ارتقای شغلی آنها گاه بدون دردسرتر صورت می گیرد !! دلایلش هم مشخص تر است ، وقتی ادعا ندارند ( و یا باندازه ی کافی سبک هستند !! ) ، برای همین به همان جریان رودخانه ی زندگی توکل کرده و جریان آنها را به نقطه ی دلخواه تر از آرزوهایشان می برد !!
امروز برای یکی از همین همکارها یک قاعده ی خاص تعریف کردم که کمی تا قسمتی باعث انبساط خاطر شد !!! در سیستم دَرَن دشت و قاراشمیش شهرو کشور ما (!) شما هر چقدر دورخیز بیشتری داشته باشید ، می توانید ارتفاع زیادی بپرید !! ولی اگر بچه ی همان شهر بوده باشید ، چون دورخیزی ندارید ، مانند پرش جفت پا ، مسیر کوتاهی را طی خواهید کرد !! پس بعید نیست که یک تهرانی تا بخواهد کار مناسب پیدا بکند ، یک از پشت کوه آمده به میز رویائی خود در استانداری رسیده باشد !!
جبهه نگیرید ؛ به دور و برتان نگاه بکنید ... برای همین است که ورزش زیاد توصیه شده است ؛ هر قدر سبکتر باشید بیشتر اوج می گیرید !!
- ۹۵/۱۲/۰۸