مزد اعتماد به خائن !!
دیروز فرصتی شد تا کمی پای تی وی بنشینم و در یک برنامه ی زنده از شبکه افق که پنجره ای به افق های تیره ی مدیریتی کشور بود (!) از حال و هوای خوزستان زیر خاک مانده و برخی جاهای زیر آب مانده ، میزگردی بمناسبت ریزگرد ها ، ببینم ...
مثلی هست که می گوید : " زلیخا گفتن و یوسف شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن " آنچه برای این پست مهمتر بنظر می رسد مصراع دوم این بیت است ؛ چرا که یوسف و زلیخا به هم رسیدند ( به روایتی بعد از 40 سال ! ) ولی ما به اندازه 40 سال از شعارهایمان عقب افتادیم !!
حوالی سال 87 بود که رفته بودیم برای کوهنوردی ، برنامه مان قله دنا بود و بعد از فتح قله دنا ، سر راهمان سری هم به قله زرد کوه زدیم ، نماد مردم ایل بختیاری !! وقتی بالای قله رسیدیم ، بخاطر گرد و خاک زیادی که وجود داشت نتوانستیم یک عکس قله بگیریم و برای ما عجیب بود که این گرد و خاک از کجاست !؟ کمی نظر دادیم که شاید در پائین کوه انفجاری صورت داده اند یا معدنی هست و یا ...
وقتی به پائین برگشتیم ، در رستوران شهر چلگرد ، داستان گرد و خاک را گفتیم و دوزاری مان را انداختند که همه ساله در تابستان ، گرد و خاک قسمت پشت زردکوه که خوزستان باشد را می پوشاند ، قشلاق ایل بختیاری شهرستان ایذه و مسجد سلیمان در آنطرف زرد کوه بود !! حالا وقتی تی وی در مورد ریزگرد ها میزگرد تشکیل داده بود ، یادمان افتاد که همین تی وی هم خیلی دیر بفکر افتاده است ... این مشکل از بعد جنگ و صدام وجود داشت و چقدر احمق بود این صدام که بجای لشکر کشی به ایران ، قیرپاشی صحراهایش را متوقف نکرده بود تا خوزستان بدون درگیری تخلیه شود !!!
چندی پیش در یک برنامه از نوع خودنمایی (!) آقای وزیر تعاون که تمام افتخارش به داشتن دکترایش بود و گنده گنده حرف می زد و در تمام افتخارات انقلاب برای خود سهمی قائل بود ؛ در 5 دقیقه آخر ، مانند گلی که مسی به ایران زد (!) ، یک توپ از مجری دریافت کرد که طعم قهوه ی قجری داشت !!! مجری که یک ساعت بود به خزعبلات آقای وزیر و منم منم گوئی هایش بله گفته بود ناگهان با نشان دادن کپرنشین های جنوب کرمان (!!) از آقای وزیر پرسید : " آیا فکر می کنید بعد از 38 سال که از انقلاب می گذرد ، هنوز باید شاهد این مسایل باشیم !؟ " آقای وزیر در یک غافلگیری خجالت آور مجبور شد دروغی به بزرگی میزش بزند و گفت : " اتفاقا من خودم حداقل هفته ای یکبار (!!!!!) از مناطق محروم دیدن می کنم !! "
سه سال پیش من سفری به مشهد داشتم ؛ با قطار !! کویه ما با مشکل مواجه بود و آب نشتی از لوله ی روشویی روی یکی از تخت ها نفوذ کرده و تقریبا خیس بود !! مسئله را گفتیم و مستاصل جواب دادند که هیچ کاری نمی توانیم بکنیم و سه فقره پتو دادند تا روی هم بگذاریم و رطوبت به ما نرسد ... شاید به امید اینکه در تابستان آفتاب بزند و خشک بشود !! من بعد از اتمام سفر داستان را برای سایت راه آهن نوشتم و از سنگ جواب آمد و از روابط عمومی راه آهن جواب نیامد !! فکر می کنید وزیر راه ، در جلسه استیضاح از کدام توسعه ی ریلی حرف می زد !؟ توسعه بدون مدیریت ، صورت نگیرد بهترتر نیست !؟
یک روز در برنامه فتیله ؛ چند حرامزاده مسخره پَست (!) به ترک ها توهین کردند ... صدای اعتراض بلند شد و تقریبا همه را وادار به عذرخواهی کردند و سر جایشان نشاندند !!! در یک وبلاگی یک دوست مشهدی نوشت که چرا وقتی تقی به توقی می خورد این تبریزی ها و ترک ها همه جا را بهم می ریزند (!) امثال این موارد همه جا هست (!) در جوابش نوشتم : " اگر برای سرتان ارزش قائل باشید ؛ اجازه نمی دهید دیگران برای شما آقابالاسری بکنند و برای همین است که توسری خور شده اید !! باید بموقع اعتراض بکنید و از کسانی که به قصد خدمت و نوکری ، خود را آقا فرض کرده اند ، طلب حق بکنید !! "
چند وزیر در دولت فعلی بدلیل اشکالات سرپوشیده کنار رفتند !!! چند تای دیگر در لابی های پشت پرده از استیضاح جان سالم بدر بردند !!! چند تای دیگر دمشان لای دَرِ بدمدیریتی هایشان گیر کرده و چند شبی هست که روی خانه و خانواده را ندیده اند !! مردم از محیط زیستی انتظار مدیریت دارند که هر از گاهی یک محیط بانش را می کشند و نمی تواند کلاه خودش را نگه دارد ، چه برسد به جامعه بان هایش !!!
نمایندگان تبریز و چند نماینده از نوع بنی آدم ( که درد دیگران را می فهمیدند!!) یکشنبه وزیر راه را مفتضح کردند و هرچند با لابی گری و پول خرج کردن ( و رای اعتماد نمایندگان غیر بنی آدم !! ) او را نجات دادند ولی جای تف مردم آذربایجان روی صورت وزیر مانده بود و در صحن مجلس هم چند بار مجبور به عذرخواهی شد !!! اگر نمایندگان بی غیرت کرمان هم به موقع در مجلس داد و هوار راه انداخته بودند و مردمشان را به میز و چندرغاز پول نفروخته بودند ، در همین جریانات سیل و باران ، چند وزیر را مفتضح می کردند !!! اگر نمایندگان بی غیرت خوزستان و ایلام و ... یک جو اتحاد داشتند بجای اینکه مردمشان زیر خاک بمانند ، همین خاک را روی سر کابینه خالی می کردند ، نه این کابینه که حتی کابینه های قبلی !!!
انتخابات در پیش رو است و مردم باز خواهند رفت و در تمرین دموکراسی شرکت خواهند کرد !! و در چهار سال آتی مزد اعتماد به خیانتکاران را خواهند گرفت و آنقدر این کار ادامه خواهد یافت تا روزی بفهمند که باید به چه کسی رای بدهند ... سرگردانی بنی اسرائیل به روایتی 40 سال طول کشید و 40 سالگی ما در راه است ، اگر در انتخابات سال بعد دوباره فریب بخوریم ، در آینده وقتی از حماقت بنی آدم حرف بمیان بیاید ، بجای بنی اسرائیل چوب حراج به عقل و تدبیر ما خواهند زد !!!
- ۹۵/۱۲/۰۳