و باز هم بهمن ...
زنگ زده ام به یکی از همکارها که تازه بازنشسته شده و گفتم : " باز هم که دست به قتل زده ای !؟ " تا دوزاری اش بیافتد کلی قصه را کش داده ام و بالاخره که فهمیده جریان از چه قرار است گفته : " بالاخره من باید بروم اسمم را عوض بکنم ، شانس داریم هاااا ، با کی هم اسم شده ایم !؟!؟ "
خبر برخلاف قدیم ها ، خیلی دیر به من رسید و آنهم از طریق یکی از همکارها (!!) ، دو نفر ، یا به روایتی صحیح تر ، یک زوج ، در ارتفاعات بالای شهر ، گرفتار بهمن شده و فوت شده اند ... از قرار معلوم اتفاق روز پنجشنبه رخ داده و روز جمعه از طریق خانواده به هلال احمر اطلاع داده اند و بعد از کلی جستجو و کاوش ، روز شنبه جنازه متوفایان پیدا شده است !!
خبر را همکارم گفت و بدنبال آن روزنامه الکترونیکی شهر را برایم ارسال کرد ؛ نصر نیوز !! گاهی بد نیست یک روزنامه ی سریع السیر در دسترس آدم باشد ؛ حتی اگر خبرهایش خالی از ایراد نباشد !!
توصیف خبر را از خودشان نوشته بودند و ادامه را از زبان جانشین امداد و نجات کوهستان !! گاهی اوقات ، برخی از خواننده ها به پاراگراف های روزنامه ها حساسیت نشان نمی دهند و تمام مطلبی که می خوانند را از زبان همان شخص برداشت می کنند ... اینهم از شیطنت های ژورنالیستی است که حبرنگار در میان گفتگو ، ذهنیت خود را که غالبا آمیخته به حدس و گمان است را وارد چرخه فهم خواننده ها می کند !!! مشکل من با کلمه " متبحر " بود !! در خبر نوشته بودند که یک زوج کوهنورد که متبحر نیز بودند !!! به همان جانشین محترم زنگ زدم و جریان را جویا شدم ؛ خوشبختانه ایشان هم به کلمه ی متبحر ، حساسیت نشان داده بود و پشت سر کسی که خبر را درج کرده بود چند تا بار کرد !!
زوج جوانی که دارای دو کودک بودند ( یکی 4 ساله و یکی 9 ساله .؟؟!!) با تنها گذاشتن آنها در خانه (!) اقدام به اجرای برنامه کوهنوردی می کنند (!) قبلا هم از این برنامه ها داشتند ... مسیری را انتخاب می کنند که شاید در تابستان زیاد مهم نباشد ولی در زمستان می تواند خطراتی داشته باشد !! روی نقاب برفی رفته و گرفتار شکست نقاب برفی و وقوع یک بهمن کوچک می شوند (!) بهمن الزاما نباید بزرگ باشد تا حادثه ساز بشود ، کوچکش هم باندازه ی بزرگش خطرناک است !!! روز جمعه خاله بچه ها به خانه آنها سر می زند تا ببیند چرا خبری از آنها نیست و متوجه می شود که بچه ها شب بدون حضور پدر و مادر در خانه تنها بوده اند (!!!) قضیه به اینطرف و آنطرف اطلاع داده می شود ، گروههای نجات منطقه را وجب به وجب کاوش کرده و متوجه یک ریزش بهمنی می شوند !! آنهم در مسیری که روز جمعه افراد زیادی از آنجا تردد می کنند !!!! جنازه ها روز شنبه پیدا می شود ...
درست است که مرگ وقتی بیاید ، ناشی و متبحر حالی نمی شود !! ولی وقتی کسی دنبال مرگ می رود ، خیلی مهم است که ناشی باشد یا متبحر !! خیلی از دلخوشی های روزگار زیر سایه مرگ قرار دارد ؛ خیلی از رشته های ورزشی که اتفاقا لذت بالای در خود دارند ، دیوار به دیوار اتفاقاتی هستند که خیلی زود آدم را با مرگ رودررو می کنند ، این همان اجل معلق است !! شما به اسکی می روید ، باید بغیر از خود اسکی کردن چیزهای زیادتری هم بدانید ، حالا اگر نمی دانید باید از محوطه های مخصوصی که بعنوان پیست برایتان در نظر گرفته شده است و ناظر و نگهبان دارد استفاده بکنید تا ضریب خطر پائین بیاید ، اگر سر بگذارید به کوه و بروید از آن شیب اسکی بکنید ، به احتمال زیاد پائین برسید ولی احتمال اینکه زنده برسید شاید خیلی کم باشد !!! کوهنوردی هم از آن دسته است ، رفتن به دامان طبیعت وحشی و استفاده از هوای پاک و فضای دور از خستگی روزانه آهن و سیمان و ماشین !! خیلی جذاب و زیباست ولی می تواند با کوچکترین اشتباهات منجر به اتفاق بشود !! مخصوصا که در زمستان این صعود اتفاق افتاده باشد ...
فردی که در یک فعالیت و یا رشته ی ورزشی ، عنوان متبحر را کسب کرده است ( بواسطه آموزش و کاردانی و نه تعارف و خودفریبی ! ) چنانچه در آن فعالیت فوت نماید ( بغیر از شرایطی که بالاتر از تبحر او بوده باشد ، مثلا زلزله و بهمن در منطقه اورست کوهنوردان خیلی متبحر را می تواند دچار اتفاق بکند !! ) تبحر خودش را زیر سوال می برد !! مگر اینکه داشتن وسایل خوب و مارک دار را نشانه تبحر فرد بدانیم !!!
متاسفانه برخی با بزرگنمایی برخی جنبه های اتفاق کاری می کنند تا واقعیت ها در پشت کلمات مخفی بماند و نتیجه ی آن این می شود که دوباره تکرار حادثه داشته باشیم !! در جریانات حوادث زمستانی سالهای قبل اگر اتفاقات بصورت کارشناسانه بررسی می شد در متبحر شدن افرادی که به این فعالیت ها دست می زدند نقش خوبی ایفا می کرد !!
من همان خبر اول فوت آتش نشانان گفتم که آنها طعمه احساساتی شدن خود و یا بی خردی مسئولین آتش نشانی شده اند و نظر دادم که بلافاصله باید شهردار یا رئیس آتش نشانی بازخواست شود ... آتش نشان نباید در جریان نجات کشته شود ، البته اگر تعداد تلفات انسانی بازای هر آتش نشان 20 نفر بود ، یک کم اغماض می کردم !!! شاید نظر من با خیلی ها همخوانی نداشته باشد ولی مطمئن هستم که کسانی که در جریان مسایل نجات هستند حق را به من خواهند داد ، البته اگر از ترس جان و موقعیت خود ، نظرشان را به جای دوری پرت نکرده باشند !!! حالا بروند هی نماد آتش نشان بسازند و سر هر خیابان نصب بکنند ... پشت کلمات قائم شدن از مسئولیت افراد کم نمی کند و مطمئنا از بابت کشته شدن آن افراد باید یک جایی حوابگو باشند !!!
- ۹۵/۱۱/۱۷