قناعت و خساست ...
گاهی اوقات توی همین دنیای مجازی متونی رد و بدل می شوند که باندازه ی یک سر مو ، شبهه در خودشان دارند و شاید این یک سر مو بخاطر اشتباه و یا عدم حساسیت مترجم بوده باشد که نزدیکترین معنایی که بخاطرش رسیده را استفاده کرده باشد !!
در فرهنگی که ما در آن غوطه ور هستیم و انشاءلله روزی شنا کردن در ان را یاد خواهیم گرفت و بجای غرق شدن در آن ، از آن استفاده خواهیم کرد !! زندگی در قالب کلماتی تعریف شده است که هر کدام بار معنایی خاصی دارد و آنقدرها هم که برخی فکر می کنند مثل هم نیستند ، هرچند که در ظاهر و تاحدودی در معنا با هم اشتراکاتی داشته باشند ولی به نسبت حساسیتی موضوع داشته باشد بهمان اندازه باید به عمق معنای آنها رفت و از یک جایی به بعد می بینیم که چه دلیلی بر ساخته شدن شان وجود داشته است !!
یکی از کلماتی که در ترجمه ها و در گفتارها ، حق اش خوب ادا نمی شود ، کلمه قناعت است !! البته یک دلیل عمده ی آن این است که برخی افراد برای پوشش دادن به یک رفتار غلط ، مانند خساست !! ، آن را زیر یک پرده ی بزرگتر بنام مقتصد بودن !! ، مخفی می کنند و در همین راستا عده ای هم هستند که واقعا با برنامه زندگی کرده و افراد مقتصدی هستند و این افراد از فواصل کمی دورتر ( بر اساس استاندارد دماغ !! یعنی باید دماغ توی کارشان بکنی تا ببینی واقعیت امر چیست ! ) خسیس دیده شده و یا در حرفهای غالباً پشت سر بعنوان آدمهای خسیس از آنها یاد می شود !!
قناعت با ساختن و سوختن خیلی فرق دارد ، قناعت از سر توانائی است درحالیکه ساختن و سوختن نشانه لاعلاجی و یا غلط بودن روش زندگی !! کلمه قناعت مانند کلمه عدالت یک بار معنایی از بالا به پائین دارد و برای همین غالب مردم دوست دارند آن را بکار ببرند !! امروز یکی از همکاران که بسته به شرایط حرف می زند و همیشه دوست دارد کم نیاورد (!) در جواب سوال یکی از همکاران که ضمن احوالپرسی گفته بود چه کار می کنید و منظورش اشاره به تاخیر پرداخت حقوق آذر تا 25 دی ماه بود و ایضاً ادامه دار بودن این موضوع تا ماههای بعد !!! ، گفت : با قناعت روزگار می گذرانیم !! گفتم : در نداری به کم ساختن قناعت نیست ، اگر داشتی و به کم ساختی تازه می شوی خسیس ، اگر داشتی و به کم ساختی و از دیگران دستگیری کرده و انفاق کردی تازه می شوی آدم قناعت پیشه !!!
- ۹۵/۱۰/۲۵
"اگر داشتی و به کم ساختی تازه می شوی خسیس!" ):
باید بیشتر بررسی کنم ببینم قانع ام یا خسیس
.
حالا چون از کلمه مقتصد بیشتر خوشم می آید درباره همین کلمه می نویسم. گویا یکی از معانی اقتصاد در لغت ، میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط در هر کاری است و فلاسفه یونان باستان یعنی افلاطون و ارسطو اعقتاد داشتند که علم اقتصاد، هنر مدیریت خانواده است. همطاف هم که دوست می دارد هم عالم به نظر برسد هم هنرمند.