فرصتی که غنیمت شد
سه شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۰۳ ب.ظ
تعطیلی امروز غنیمیتی شد تا استارت انتقال کتاب ها و قفسه های کتاب را بزنم ، این قبیل قفسه های خودساخته مصداق مثل ذره ذره بهم شود بسیار ، دانه دانه ست غله در انبار می باشد ...
بتدریج کتاب افزوده شده و تا خرخره پر شده بود ، وقتی همه را روی زمین و توی نایلون ها پیاده کردیم معلوم شد که بیشتر از چیزی بودند که تصور می شدند !!
به یکی از دوستان زنگ زدم که وانت بیاورد و ببریم در آپارتمان خالی کنیم ، احتمالا تا خود شب با آنها مشغول خواهم بود ...
- ۹۵/۱۰/۲۱
به به ... لذت بردم از دیدن اینهمه دوست خاموش
جالب اینکه من و همسرجان هم با استفاده از تعطیلی امروز، عصر رفتیم چند جا قفسه کتاب دیدیم و چون اون سایزی که مدّ نظر ماست گیر نیاوردیم، سفارش دادیم برای ساخت ..
آقا یه سوال
اون کیسه ای که وسط عکسه، روش یه کتاب دیده میشه با جلد نارنجی و مشکی
اون کتاب اشک مهتاب مرحوم سهیلی نیست احتمالاً؟
(یکی نیست بگه به امورات دیگران چیکار داری آخه؟!!)