یادداشت های دادو

فرصتی که غنیمت شد

سه شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۰۳ ب.ظ

تعطیلی امروز غنیمیتی شد تا استارت انتقال کتاب ها و قفسه های کتاب را بزنم ، این قبیل قفسه های خودساخته مصداق مثل ذره ذره بهم شود بسیار ، دانه دانه ست غله در انبار می باشد ...

 

بتدریج کتاب افزوده شده و تا خرخره پر شده بود ، وقتی همه را روی زمین و توی نایلون ها پیاده کردیم معلوم شد که بیشتر از چیزی بودند که تصور می شدند !!

 

 

به یکی از دوستان زنگ زدم که وانت بیاورد و ببریم در آپارتمان خالی کنیم ، احتمالا تا خود شب با آنها مشغول خواهم بود ...

 

  • دا دو

نظرات  (۱)

سلام بر همشهری دادو

به به ... لذت بردم از دیدن اینهمه دوست خاموش

جالب اینکه من و همسرجان هم با استفاده از تعطیلی امروز، عصر رفتیم چند جا قفسه کتاب دیدیم و چون اون سایزی که مدّ نظر ماست گیر نیاوردیم، سفارش دادیم برای ساخت ..

آقا یه سوال
اون کیسه ای که وسط عکسه، روش یه کتاب دیده میشه با جلد نارنجی و مشکی
اون کتاب اشک مهتاب مرحوم سهیلی نیست احتمالاً؟

(یکی نیست بگه به امورات دیگران چیکار داری آخه؟!!)
پاسخ:
سلام
واقعیت این است که تماشای این دوستان خاموش آدم را شرمنده می کند !!
یکی از دوستان با دیدن کتابها گفت : " بگو چرا عقب مانده ای !؟ اینها به چه دردی می خورد !! " راست نمی گفت ولی نتایج نشان می دهد حق با اوست !!
طرح قفسه کتاب من فانتزی و خودخواسته و خودساخته است و در کنار زیبائی و سادگی ، مشکل نصب دارد !!
 
آن کتاب را زوم کردم ولی قابل تشخیص نبود ، از نزدیک ببینم خبر می دهم ولی ترجمه و اقتباس را می شد زیر جلد دید !!

شا لطف دارید ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی