اعتماد به نفسِ یک احمق
شنبه, ۶ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۴۵ ق.ظ
خبر باندازه ی کافی تکان دهنده بود ، تصادف دو قطار روی یک ریل همسو !! طبق معمول یگان های امدادی و اورژانس به موقع در محل حاضر شده و خدمات ارائه کردند ... کمی بعد تعداد کشته ها را 4 تا 5 نفر اعلام کرده و جزئیات در حال بررسی ...
کمی بعدتر دوباره جریان در حال رصد کامل است و جزئیات دارد بررسی می شود و این در حالیست که آمارها کمی بالاتر می شوند !! کمی هم شل کن سفت کن بازی تا آفتاب برود و سیاه کاران راحتتر بتوانند جزئیات رصد شده را تبدیل به اخبار بکنند !!
لاشخورهای رسانه ای هم در صحنه حاضر هستند ؛ بعضی ها برای نشان دادن خودشان در تلویزیون و برده شدن نام شان در جراید دست به دعا ایستاده اند تا اتفاقی رخ بدهد !! بلافاصله رئیس اورژانس کشور خبر می دهد و از طریق یک شبکه ی دیگر و احتمالا آشنا (!) ریس امداد و نجات از تهران (!!) کمی بعد فلان مسئول از فلان نقطه ی کشور و این پروسه ی تکراری ادامه می یابد ، فکر کرده اید که چرا مسئول اورژانس حاضر در صحنه خبر نمی دهد ؛ چون او بلد نییست خبر را مچاله کند و حقایق را همان ابتدا بیان می کند ولی مسئولین ارشد می توانند خبر را برای ساعات آینده جیره بندی بکنند و هر ساعت بتدریج بر تعداد تلفات حادثه افزوده و در بهترین نقطه آن را بپیجانند ... موقع بروز اتفاق هیچکس روی پست خودش نبود ولی بعد از اتفاق همه در صحنه حاضر می شوند ، هیچ اصطلاحی بهتر از لاشخور برازنده ی این افراد نیست ؛ همچنانچه لاشخورها هم در آسمان دیده نمی شوند و بعد از اینکه لاشه ای پیدا شد ، بیکباره حاضر می شوند !!
دمدمای عصر تعداد کشته های حادثه به 35 و به روایتی به 40 می رسد !! مصدومان زیاد مهم نیستند ، فوقش 20 نفر کم و زیاد !!!
و آممما بدترین قسمت ماجرا ... دلیل این اتفاق دلخراش را مسئولین ارشد راه آهن ، اشتباه انسانی اعلام نمودند !! اپراتور در زمان تعویض شیفت ، متوجه نبوده و آلارم خطر را بیخیال شده و فکر کرده حتما چیزی نیست و یک انشاءلله گفته و چراغ سبز داده تا قطار بعدی وارد ریل بشود !!!
چقدر ساده می شود امنیتی ترین مسایل را بیخیال شد و جان های عزیز را به بازی گرفت ... حالا اینکه چرا باید واگن مسافر آتش بگیرد ؛ آنهم در این سطح خود جای سوال دارد ، مگر زیر این واگن ها برای حمل سوخت می باشد !؟ این اگر و احتمالات بروز سانحه در سیستم امنیتی و ایمنی راه آند چه جایگاهی دارد !؟!؟ و سوالات دیگر ...
و چه اعتماد به نفسی داشته این مسئول در زمان پخش این خبر و لابد صداقت اش را باید ستود !؟!؟ اگر می گفت اشکال از پیچ های ریل بود و یا همان اشکال از تابلو که آلارم قرمز را سبز نشان داده و یا هر توجیه فنی ، بهتر از این بود که بیاید کل سیستم هدایت و کنترل را زیر سوال ببرد آنهم به بهانه تعویض شیفت و وهم و گمان یک اپراتور !!
البته کسانی که عاقل هستند این توجیهات را قبول نمی کنند و می دانند در کارهای شیفتی ، شیفت قبل برنامه ها را به شیفت بعد اطلاع می دهد و اینگونه نیست که یکی برود و بعد یکی بیاید و شانسی سکان کنترل و هدایت خطوط را در دست بگیرد !! و می توان حدس زد ابعاد این بلاهت که از حماقت حملات انتحاری تروریست ها بسیار شدیدتر است (!) بهانه بسیار خفیف تر و بی مسئولانه تری دارد ؛ چه بسا اپراتور مربوطه در آن ساعت از روز سری به اتاق مجاور زده بود تا در املتی که همکارش برای صبحانه ی روز جمعه در نظر گرفته بود شریک شود !!!!!!!!!
بهرحال اُف بر این حس مسئولیت در همان رده های بسیار بالاتر که آموزش و ارزشگذاری کارها را فدای تعدیل نیروی انسانی و بکار گیری نیروهای پیمانکاری و ارزان قیمت را تنها راه کاهش هزینه ها و ... می دانند و در همه ی اتفاقاتی که می افتد ، سهم بسزائی دارند !!
شاید بشود آمار بالای 18000 کشته در تصادفات رانندگی در جاده ها (!) را توجیه کرد ولی در یک سیستم بسته و قابل کنترل مانند سیستم ریلی ، چنین اتفاقی چگونه بایستی توجیه شود !؟!؟ اگر ارشدترین مسئول سیستم حمل و نقل ریلی خودش را از پنجره ی اتاقش که نمی دانم طبقه ی چندم کدام برج است (!؟) پائین بیاندازد (!!) شاید در تسکین و تسلای بازماندگان کشته های این حماقت تروریستی تاثیری نداشته باشد ولی از بابت اینکه یک احمق کم بشود ، بسیار مفید فایده خواهد بود !!!
===
از قرار شنیده ها ، امروز ریزعلی ؛ همان دهقان فداکار ، دار فانی را وداع گفته است ... روحش شاد
کمی بعدتر دوباره جریان در حال رصد کامل است و جزئیات دارد بررسی می شود و این در حالیست که آمارها کمی بالاتر می شوند !! کمی هم شل کن سفت کن بازی تا آفتاب برود و سیاه کاران راحتتر بتوانند جزئیات رصد شده را تبدیل به اخبار بکنند !!
لاشخورهای رسانه ای هم در صحنه حاضر هستند ؛ بعضی ها برای نشان دادن خودشان در تلویزیون و برده شدن نام شان در جراید دست به دعا ایستاده اند تا اتفاقی رخ بدهد !! بلافاصله رئیس اورژانس کشور خبر می دهد و از طریق یک شبکه ی دیگر و احتمالا آشنا (!) ریس امداد و نجات از تهران (!!) کمی بعد فلان مسئول از فلان نقطه ی کشور و این پروسه ی تکراری ادامه می یابد ، فکر کرده اید که چرا مسئول اورژانس حاضر در صحنه خبر نمی دهد ؛ چون او بلد نییست خبر را مچاله کند و حقایق را همان ابتدا بیان می کند ولی مسئولین ارشد می توانند خبر را برای ساعات آینده جیره بندی بکنند و هر ساعت بتدریج بر تعداد تلفات حادثه افزوده و در بهترین نقطه آن را بپیجانند ... موقع بروز اتفاق هیچکس روی پست خودش نبود ولی بعد از اتفاق همه در صحنه حاضر می شوند ، هیچ اصطلاحی بهتر از لاشخور برازنده ی این افراد نیست ؛ همچنانچه لاشخورها هم در آسمان دیده نمی شوند و بعد از اینکه لاشه ای پیدا شد ، بیکباره حاضر می شوند !!
دمدمای عصر تعداد کشته های حادثه به 35 و به روایتی به 40 می رسد !! مصدومان زیاد مهم نیستند ، فوقش 20 نفر کم و زیاد !!!
و آممما بدترین قسمت ماجرا ... دلیل این اتفاق دلخراش را مسئولین ارشد راه آهن ، اشتباه انسانی اعلام نمودند !! اپراتور در زمان تعویض شیفت ، متوجه نبوده و آلارم خطر را بیخیال شده و فکر کرده حتما چیزی نیست و یک انشاءلله گفته و چراغ سبز داده تا قطار بعدی وارد ریل بشود !!!
چقدر ساده می شود امنیتی ترین مسایل را بیخیال شد و جان های عزیز را به بازی گرفت ... حالا اینکه چرا باید واگن مسافر آتش بگیرد ؛ آنهم در این سطح خود جای سوال دارد ، مگر زیر این واگن ها برای حمل سوخت می باشد !؟ این اگر و احتمالات بروز سانحه در سیستم امنیتی و ایمنی راه آند چه جایگاهی دارد !؟!؟ و سوالات دیگر ...
و چه اعتماد به نفسی داشته این مسئول در زمان پخش این خبر و لابد صداقت اش را باید ستود !؟!؟ اگر می گفت اشکال از پیچ های ریل بود و یا همان اشکال از تابلو که آلارم قرمز را سبز نشان داده و یا هر توجیه فنی ، بهتر از این بود که بیاید کل سیستم هدایت و کنترل را زیر سوال ببرد آنهم به بهانه تعویض شیفت و وهم و گمان یک اپراتور !!
البته کسانی که عاقل هستند این توجیهات را قبول نمی کنند و می دانند در کارهای شیفتی ، شیفت قبل برنامه ها را به شیفت بعد اطلاع می دهد و اینگونه نیست که یکی برود و بعد یکی بیاید و شانسی سکان کنترل و هدایت خطوط را در دست بگیرد !! و می توان حدس زد ابعاد این بلاهت که از حماقت حملات انتحاری تروریست ها بسیار شدیدتر است (!) بهانه بسیار خفیف تر و بی مسئولانه تری دارد ؛ چه بسا اپراتور مربوطه در آن ساعت از روز سری به اتاق مجاور زده بود تا در املتی که همکارش برای صبحانه ی روز جمعه در نظر گرفته بود شریک شود !!!!!!!!!
بهرحال اُف بر این حس مسئولیت در همان رده های بسیار بالاتر که آموزش و ارزشگذاری کارها را فدای تعدیل نیروی انسانی و بکار گیری نیروهای پیمانکاری و ارزان قیمت را تنها راه کاهش هزینه ها و ... می دانند و در همه ی اتفاقاتی که می افتد ، سهم بسزائی دارند !!
شاید بشود آمار بالای 18000 کشته در تصادفات رانندگی در جاده ها (!) را توجیه کرد ولی در یک سیستم بسته و قابل کنترل مانند سیستم ریلی ، چنین اتفاقی چگونه بایستی توجیه شود !؟!؟ اگر ارشدترین مسئول سیستم حمل و نقل ریلی خودش را از پنجره ی اتاقش که نمی دانم طبقه ی چندم کدام برج است (!؟) پائین بیاندازد (!!) شاید در تسکین و تسلای بازماندگان کشته های این حماقت تروریستی تاثیری نداشته باشد ولی از بابت اینکه یک احمق کم بشود ، بسیار مفید فایده خواهد بود !!!
===
از قرار شنیده ها ، امروز ریزعلی ؛ همان دهقان فداکار ، دار فانی را وداع گفته است ... روحش شاد
- ۹۵/۰۹/۰۶
از وقتی خبر رو شنیدم و یه کلیپ از آتش سوزی یکی از واگنها دیدم تو گلوم یه بغض و تو دلم یه آشوبیه که هیچ جوری نمیتونم توصیفش کنم
یه بی مبالاتی و سهل انگاری دیگه و دو روز بعد هم کاملاً به بوته فراموشی سپرده میشه
آب هم از آب تکون نمیخوره ... اینم مثل بقیه اش ...
مقامات طراز اول تریپ انساندوستی برمیدارن و یه پیام تسلیت به بازماندگان میفرستن
مسئولین از خدا بی خبر و بی خیال دو سه روز بظاهر پیگیری میکنن
بعدشم هیچی به هیچی ...
بازماندگان می مونن با یه داغ ابدی و جگرسوز ...
خدا نگذره از اونایی که به هر طریق با جون عزیزان مردم بازی میکنن
خدا نگذره ازشون ...
حالم خوش نیست ...
نکنه ریزعلی هم از غصه این خبر دق کرد و مرد؟