تاثیر ارتفاع در خشم
منقول است که " وقتی عصبانی شدید ، اگر سرپا هستید ، بنشینید و اگر در حالت نشسته هستید دراز بکشید !! " البته من دقیقا یادم نیست این روایت از کدام بزرگوار نقل شده است برای همین به منقول است بسنده کردم ...
احتمالا وقتی اعصاب ما به هم می ریزد ما عصبانی می شویم ، شاید هم عصبانی شدن حالتی است که اعصاب را بهم می ریزد ؛ بنظر من باید فرقی باهم داشته باشند و البته خیلی خوب است که باهم فرق داشته باشند تا بدانیم موقع بروز خشم از کدام مرحله اقدام بکنیم !! شیر گاز را ببندیم ، پنجره را باز بکنیم یا ... شاید هم این دو آنقدر به هم نزدیک هستند که فرقی در برخورد ما ندارد و در مینیمم زمان ممکن اتفاق می افتد و ما همیشه بعد از اینکه کار از کار گذشت متوجه می شویم !!
البته یک راه خوب و بهتری وجود دارد و آن اینکه ما اعصاب مان را آنقدر تقویت بکنیم که به این زودی ها بهم نریزد و سیستم منطقی مان را زیر صفر درجه تنظیم نمائیم و کاری بکنیم که دور و بر نقطه ی جوش زندگی نکنیم !! برای این تقویت اعصاب بایستی باندازه ی کافی در متن جامعه حضور داشته باشیم و چم و خم همه ی کارها را یاد بگیریم ( که این عمل می تواند باعث خشم های خفیف و بی دلیلی بشود و باید مواظب آنها هم باشیم که حین آموزش دیدن صدمه نبینیم !! )
برای مثال برویم و از چند دوست و آشنا در مورد گرفتن وام بانکی تحقیق بکنیم و مسائلی که آنها با آن درگیر بودند را بشنویم !! در این صورت موقع مراجعه به بانک و زیارت آقای رئیس و کارمندان موقر و شیک پوش برای دیدن برخورد مناسب ، دلمان را صابون نزنیم و بدانیم که اکثر اینها آدم های ناراحتی بیش نیستند ( از نظر رفتارهای اجتماعی ! ) و اقلیتی از آنها هم با نیت های کاملا بد آنجا نشسته اند و منتظر هستند تا بیراهه ها را نشان بدهند و میانبرها و راههای کسب درآمد اضافی خودشان را مدنظر دارند !!
البته شانس در جهان سوم حرف اول را می زند و ممکن است با چنان روی خوشی مواجه بشوید که نزدیک ترین فامیل رئیس بانک آن روی خوش را در طول بیست سال گذشته از او ندیده باشد !! ولی هیچگاه رو شانس نباید حساب کرد ، غالب سکته های زودرس در آدمهایی اتفاق می افتد که رودرنج بوده و روی حساب شانس با مسایل زندگی درگیر شده اند !!
این روزها تنش های موجود در اطراف من در اوج خودشان قرار دارند ، مخصوصا در محیط کارخانه !! این بی سر و سامانی ها بقدر شدید است که وقتی وزیری یا نماینده ای در رادیو در مورد مدیریت و نظم و ... حرف می زند ، شخصا او را احمق ترین فرد کشور قلمداد می کنم و فکر می کنم باید دست و پایش را ببندند و زیر غلتک های راه سازی بیاندازند تا برای دروغگوهای دیگر درس عبرت بشود !! مدیران درپیتی که با استفاده ها از موقعیت های طلائی و ضدضربه ی خود (!) براحتی روی مدیریت های غلط و چاله چوله های فکری خود سرپوش می گذارند و سخت شان می آید تا اعتراف بکنند که مدیریت نمی دانند ...
فلذا هر روز در کارخانه مقدار زیادی سم تولید می شود که می تواند موجب تولید عصبانیت و تحریک اعصاب و یا تحریک اعصاب برای تولید عصبانیت بشود !! برای همین وقتی به خانه می رسم ابتدا نیم ساعت دراز می کشم و چشمانم را می بندم و اعصابم تنظیم می شود !! شاید هم وقتی درازکش هستیم خون به قسمت های فوقانی بهتر می رسد و اکسیژن کافی باعث می شود تا فعالیت مغز روانتر گردد !!
- ۹۵/۰۷/۱۹