گر مسلمانی از این است که حضرات دارند ...
امروز برای چندمین بار در طول سال جاری و در ادامه مراجعات مکرر سال قبل ، عده ای از کارگران بازنشسته شده در 3 سال گذشته (!) آمدند تا با وعده های جدید و یا سر دواندن های مدیر عامل جدید ، دلشان خوش باشد که صدایشان را می رسانند ؛ حالا به کدام گوش گچ گرفته شده (!) ، خدا می داند ...
در طول 3 سال گذشته تعدادی از کارگران بازنشسته شده که هنوز مبالغی از بابت تسویه حساب و یا پایان کار از کارخانه طلبکار هستند ، هر از گاهی می آیند و پشت درهای بسته ی کارخانه ، که زمانی از آنها به عنوان بازوان توانمند صنعت یاد می کردند ، می مانند به امید اینکه کسی برای جوابگویی به آنها برود و دست خالی برمی گردند و دوباره روز از نو و مراجعه مجدد ... هر بار هم یک جواب تازه می شنوند و تازه می فهمند اگر در آن سالها هم حقوقی می گرفتند و سالم از گردونه کارخانه رد شده اند به مدد و لطف خدا بوده است.
در روزگاران گذشته ، سلسله مراتب داستان خیلی زیبایی بود و مانند امروز به گند کشیده نشده بود ، مسئول بالادست حکماً مسئول عواقب دستورات و کارهای مسئول پائین دست بود و چه بسا در رابطه با اشتباهاتی که رخ می داد و باعث ضررهای مالی و انسانی می شد ، کارفرمای ارشد برای پاسخگوئی در محاکم حاضر می شد و چنانچه تاوان یا خسارتی به کارخانه وارد می شد این کارفرمای ارشد یا مدیر عامل بود که بایستی جواب می داد ...
این روزها دیگر از سلسله مراتب خبری نیست و همه ی کارها بصورت مقطعی و تکه تکه انجام می پذیرد ، مدیر عاملی عوض می شود و مدیر عامل جدید بجای جوابگوئی به مشکلات قبلی و دیون قبلی ، با مقصر دانستن مدیرعامل قبلی ، سعی در دور زدن قضیه و بلاتکلیف گذاشتن آن می کند و متاسفانه محاکم قضائی ؛ حتی با صدور احکام محکومیت و دادن حق به شاکی (!) ، اقدامی در راستای احقاق حقوق نکرده و دست ظالمین را در ظلم به مظلومین بازتر می گذارند . البته این موارد در سالهای اخیر و در رده های بسیار بالاتر هم مشاهده شده است و شاید هم سرمشقِ " شانه از زیر مسئولیت خالی کردن " و " دیگران را مقصر جلوه دادن " از بالا به پائین دیکته می شود ...
کارگرانی که اکنون برای مطالباتِ از سر و ته زده ی خودشان مراجعه می کنند ، بجای تکریم و جواب شنیدن ، با جملاتی از قبیل " باید خصوصی سازی پول شما را بدهد !! " ، " بیمه شما قبول نمی کند ! " ، " اگر پول بیاید می دهیم !! " و ... سر دوانده می شوند . واقعیت این است که کارگری که شاغل یک کارخانه است ،با مدیرعامل و کارفرمای ارشد آنجا کار می کند و مطالبات کارخانه از دیگر سازمان ها ربطی به شخص او ندارد و در این موارد باید کارخانه دنبال مسائل و مشکلات خودش برود و بدود !! اینکه کارگران را ابزار شاخ در شاخ شدن موسسات و سازمان ها قرار بدهند نه تنها مغایر با روح " تکریم ارباب رجوع " که در راستای ظلم مستقیم می باشد و مطمئناً چنین ظلمی در دنیا و اخرت بدون جواب نخواهد ماند.
اگر قرار باشد سه سال حقوق حقه ی کارگری تضییع شود و هیچ کس پاسخگو نباشد و برای مسائل جزئی کارگران یک کارخانه که در کشمکشِ برنامه های مجلس و دولت بلاتکلیف مانده است (!) استاندار و فرماندار آستین بالا بزنند و ... چه لذتی دارد به سینه زدن سنگ " تک نرخی شدن تورم " !؟!؟ مطمئناً بااین مشمول الذمه گی ها می توان به کاهش تورم در حد اعشار هم رسید !!!!
سر آخر بقول شهریار ملک سخن:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
آنچه البته بجایی نرسد فـریاد است
- ۹۵/۰۷/۰۸