یادداشت های دادو

من بدو ، دایناسور بدو !!

يكشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۲۷ ب.ظ

جمعه که از ددر برگشتم خانه ، تصمیم داشتم زود بخوابم ولی خداییش خیلی زود بود و برای همین کمی وقت تلف کردم تا رسیدم به حوالی ساعت 9 شب !!

 

وقتی پشت کامپیوتر هستم ، مادرم زود صدایش درمی آید و شروع می کند پدر و مادر سازنده و پردازنده و ... کامپیوتر را می ریزد توی لباسشویی و چرک دنیا و آخرتشان را در می آورد !! البته بارها گفته ام که پای کامپیوتر هم اگر نباشم لابد باید توی رختخوابم باشم !! والا نمی روم توی آشپرخانه بنشینم یا توی پذیرایی و حرف بزنم از چه !؟ از که !؟ نمی دانم ...

 

زندگی است دیگر !! حواس پرتِ را بیشتر دوست دارند از اینکه حواست جای پرت دیگری جمع باشد !! بلند شدم و آمدم توی پذیرایی و تی وی را روشن کردم و ایستادم جلوی آن ...


شبکه ورزش را قبل از هر شبکه ای چک می کنم !! بعد می آیم روی شبکه نمایش و اگر از شانس من قابلمه فروش ها در حال آموزش " آش کشک خاله " نباشند (!) بررسی می کنم ببینم فیلمش چقدر به مزاجم می سازد ... و سرپا نگاه می کنم !!

 

یک بدو بدویی بود ، آن سرش ناپیدا !! من بدو دایناسور بدو !! فکر کنم فیلم " ژوراسیک پارک " بود ...


من از تخیل بیشتر خوشم می آید تا دروغ !! برای همین هر نوع فیلمی را نگاه نمی کنم ، فیلم های رزمی از نوع چینی !! سامورایی از نوع ژاپنی !! وسترن از نوع آمریکایی !! را بیشتر می پسندم ...  کمی که نگاه کردم دیدم مادرم پشت سرم نشسته و از من می خواهد تا بنشینم و تماشا بکنم ... پدر بزرگم می گفت : " تلویزیون حرام است !! " و من برای اینکه حرفش زمین نیافتد تی وی را گذرا و سرپا نگاه می کنم که ثبت گناهش کم باشد !!!! شما را نمی دانم ولی از من بپرسند می گویم دل دادن به حرفهای دروغ این و آن که مصداق بارزش تلویزیون است ، باز هم حرام است !!!

 

نشستم و تا انتهای فیلم را نگاه کردم ... خدا هالیوود را بیامرزد ، حداقل اینقدر می شود گفت که تخیل را در حد واقعیت نشان می دهد !! خالیوود ما ( مخصوصا در شبهای رمضان ! ) واقعیت را می برد در چمنزار تخیل ، بباد می دهد و برمی گردد !!!

 

بعد از آن رفتم سراغ شام و از اینکه در عصر دایناسورها نبودم خدا را شکر کردم ... بنظرم آمد دایناسورها را وعده های دروغ رئیس جمهورشان منقرض کرده بود !!! شاید از تاثیرات فیلم بود ...

 

بعد از آن یک فیلم دیگر دیدم که در مورد شبیه سازی ژنتیکی بود و با توجه به درهم برهم بودن و داشتن صحنه های زیبا و اکشن و تخیل و دروغ و چاخان و ... ارزش وقت تلف کردن داشت !! جالب بود ولی همیشه سوالات زیادی در فیلمهای این چنینی و فلسفیایی و ... ، در هالیوود ، بی جواب رها می شوند و جای خالی را با آرتیست بازی های هنرپیشه های غالبا خوشگل و خوش فرم پر می کنند !! مزیت اش این بود که بدبختی و پوچی فلسفه ها و سوالات اساسی آمریکایی ها را نشان می داد !!


خوشی های مقطعی و بدبختی های یکپارچه !!!!!!!!!!!!!

 

===


دیشب باز پای تی وی بودم !! این بار می خواستم ببینم از شانس دیشب من بود که دو تا فیلم خوب دیده بودم یا همیشه اینجوریاست !!

 

ساعت 21 فیلمی که می داد " ژوراسیک پارک " بود !! بعله تعجب ندارد ... پریشبی دقیقا قسمت دوم فیلمی بود که دیشب قسمت اولش را داشت پخش می کرد !! در داستان فیلم پریشب دو نفر برای تفریحات قاچاق رفته بودند به جزیره ی ممنوعه و گم شده بودند و ساختمان های قدیمی و مخروبه نشان می داد زمانی در آنجا آزمایشگاه و ... بوده و حالا بدست دایناسورها افتاده است !!! در فیلم دیشبی داستان پریشبی از هاله ی ابهام درآمد و خلاصه اینکه بسلامتی دیشب هم من بدو دایناسور بدو !!!!

 

بعد از آن من رفتم شام بخورم و قابلمه فروش ها آمدند و آش پختند و هی تبلیغ کردند تا چند دست قابلمه به مردم قالب بکنند ، بنام تولید داخلی و حذف ایادی واسطه و عوامل تورم و گرانی و ...

 

حوالی ساعت 11 بود که نوبت پخش فیلم بود و این بار یک فیلم سریالی از نوع طنز تند صیاثی !! بنام " خانه پوشالی " !! یکی دو جا نامش را شنیده بودم و دوست داشتم ببینم ... فیلم که شروع شد یک ترن فکری موازی با ان در ذهنم راه افتاد !!! در جای جای فیلمی که می دیدم ، انگار کتاب بیشعوری را می خواندم ، گویی موسیقی متن فیلم آن کتاب بود !!

 

امشب قسمت دومش را باید بدهد ، سعی کنید از دست ندهید ... هر چند اگر قسمت اول را ندیده باشید بهتر است از دست بدهید !!!

 

  • دا دو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی