گروه های زرد !!
من بیش از 25 سال است که کمابیش (!) ، خواسته یا ناخواسته (!) ، آماتور یا حرفه ای (!) در حال گردش و ددر و احیانا ورزش هستم !! مطلبی که در مورد آن می خواهم بنویسم مختص یک محل خاص مانند کوهستان نیست که کوهنوردی را پر رنگ بکنم ، یک مرض حاد است و بسیار توی چشم ؛ مانند جذام !! ولی نمی دانم چرا برخوردی که با یک بیمار جذامی ( بی تقصیر ) می شود با آن نمی شود !!
سالهای دور وقتی ما به کوه می رفتیم ، یک عده ی معدودی بودند که یک کیسه ی پلاستیکی به ته کوته پشتی شان می بستند و سر راهشان اگر زباله و آشغالی می دیدند برمی داشتند و داخل آن کیسه می انداختند و با خود پائین می آوردند ، بقول معروف درست است که کوهستان با اقدام آنها پاکیزه نمی شد ولی بقدر توان خودشان سعی می کردند !! این اقدامات غالبا خودجوش بود و دیگران را کمابیش تحریک می کرد بطوری که در سالهای بعد گروه های سبز بوجود آمدند ... گروه هایی که غالبا خانم ها سرپرستی آن را بعهده داشتند و در برنامه ای هفتگی و ماهانه ی خود شعارِ " طبیعت عاری از زباله های انسانی " را بصورت بسیار پررنگتری نشان می دادند !! با گذشت زمان وجود زباله ها واقعا دردناک شده بود و چنین گروه هایی را می طلبید ؛ مثلا در یک نوبت پاکسازی اطراف سد کرج ، 40 تن زباله جمع آوری شده بود !!
متاسفانه بجای اینکه حرکت های خودجوش باعث شود تا سر متولیان کشور بیش از پیش به زمین دوخته شود ، آن را سوژه ی خود کرده و با سینه جلوداده شده از هر تریبونی آن را با آب و تاب اعلام می کنند !! بجای اینکه متولیان امر بهداشت و سلامت با چنین حرکت هایی خود بیایند و در صدد برنامه ریزی های اصولی برای سامان بخشی و نگهداری صحیح برآیند ، طوری تبلیغ می کنند که انگار از کارکردن زحمت و ثواب برای ملت است و میز و حقوق برای آنها !!
القصه در آن زمان ها که عده ی معدودی شده بودند عضو گروه سبز ، من به شوخی به آنها می گفتم : " من مثل شما سبز نیستم که بفکر جمع کردن آشغالِ دیگران باشم ؛ من نارنجی هستم ، نه آشغال می ریزم و نه برمی دارم !! "
روز جمعه چند ساعتی بهمراه دوستان رفتیم اطراف شهر تا در دامان طبیعت ناهاری بخوریم و ایضا هوایی !! یک جایی بود که یکی دوبار در آنجا اطراق کرده بودیم و جای دنج و مرتبی بود ، تا آنجا رفتیم و دیدیم یک عضو مخرب از گروه زرد (!) آنجا را به آتش کشیده است ، نه تنها برخی از درختان بلکه پوشش گیاهی قسمت وسیعی از بین رفته و همان محل زیبا بصورت زننده ای زشت دیده می شد !!
این درخت که اینگونه سوژه هنر عکاسی دوستم شده است ، توسط یک گروه زردی (!) سوخته است !!!
کمی آنطرف تر به چند جا سرک کشیدم و دیدم همه جا پر است از زباله های مردم شریف و احیانا متمدنی که با ماشین های مدل بالا برای تفرج می آیند و فکر می کنند دیگران باید زباله های اینها را بردارند ... در گوشه ای کوچک یک جایی پیدا کردم که باندازه ی نشستن بود و بچه ها بجای بازی کردن روی چمن ها و دویدن و جست و خیز کردن (!) با من بازی می کردند و من جور هرچی چمنزار و صحرا و الاکلنگ و چرخ و فلک و ... را می کشیدم !!
- ۹۵/۰۷/۰۳
والا رنگشو نمیدونم ولی تازگیا آتش زدن جنگلام ظاهرا مد شده ؟؟؟؟