یادداشت های دادو

یک قورباغه ی دیگر ...

سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۰۵ ق.ظ

یک کتابی منتشر شده بود با عنوان « قورباغه ات را قورت بده !!‌ » ؛ که یادم نمی آید برایم هدیه داده بودند یا از یکی گرفته و خوانده بودم و شاید هم خودم گرفته بودم و بعد از خواندن رد کرده ام به یکی دیگر !!!!!



نویسنده در کتاب به برخی کارها و رفتارها اشاره داشت که برای فرد حکم معضل را پیدا کرده بود و کم کم به آنجا رسیده بود که انجام آن برایش غیرممکن بنظر می رسید و برای خلاصی از استرس دائمی آن رفتار و کار عقب مانده و یا هر چیز دیگر که حکم گلوگیری داشت توصیه می کرد که یک تصمیم کبری گرفته و آن عمل و کار را انجام داده و خود را خلاص نماید ...

 

کارهایی که ما از امروز برای فردا کنار می گذاریم ،‌ در هر اندازه و ابعادی که باشند ، یک روز و در بدترین شرایط ممکن می توانند تبدیل به یک قورباغه بشوند و آن وقت است که باید دست به پذیرش ناگوارترین تصمیمات زندگی بگیریم برای قورت دادن قورباغه هایی که بدست خودمان پرورش داده ایم !!

 

در اینجا استفاده از عبارت قورباغه تشابه قالبی با آن نویسنده و کتاب دارد و شاید در آنجا مسایل بسیار خاص تری مد نظر نویسنده بود ولی کلیه کارهایی که پشت سر و پشت گوش انداخته می شوند می توانند تبدیل به فعالیت سخت تری در زمان دیگر بشوند ؛‌ من هر سال مطالب وبلاگ سال قبل را ، در همان فروردین ماه ،‌ یکجا جمع کرده و بعد از یک ادیت جزئی بصورت یک مجلد پرینت می گرفتم و تبدیل به یک مجموعه خیلی زیبا می شد !! امسال کار جمع آوری و ادیت مطالب وبلاگ در سال ۹۴ ، که حدود دو روز از من وقت می گرفت تا مرداد ماه کش آمد و بالاخره برای خودش قورباغه ای شد (!!)‌ تا اینکه در یک عملیات انتحاری و با استفاده از تعطیلات مضاعف کارخانه (!!) آن کار را تمام کرده و پرینت گرفتم و دادم برای صحافی ... امروز می روم و تحویل می گیرم .

 

البته یکی دو قورباغه ی دیگر هم در نوبت قورت داده شدن هستند و هر روز بزرگتر و بزرگتر می شوند !! لبته این معضل فرهنگی اجتماع ما می باشد و به روال غیرمنطقی زندگی برمی گردد ،‌نه تنها من و شما که خیلی از ایرانیها ، در هر بُعدی از زندگی ، یاد گرفته ایم که امروز را از دست بدهیم و بیشتر بفکر فردا باشیم و برنامه ریزی هایمان برای فردا باشد و برای همین همیشه در حال قورت دادن قورباغه های تاریخ گذشته باشیم !!

 


مراغه یک شاعر طنزگو و بسیار فولکوریک و مردمی دارد بنام استاد میرزا حسین کریمی مراغه ای که ما از کودکی با اشعارش که غالبا خالی از بی ادبی های شرعی و عرفی نیست ، آشنا بوده و کتاب هایش در آن زمان در خیلی از خانه ها که افراد توان خواندن نوشته های ترکی را داشتند پیدا می شد ؛‌ مجموعه رنگارنگ که فکر کنم تا جلد پنجم و ششم هم رسیده بود از مشهورترین سروده های ایشان بود که مضامین تربیتی و اخلاقی خاصی در خودشان داشتند ... این شاعر که امروزه یکی از مفاخر زنده ی مراغه بحساب می آید و قبل از مرگ محترم شمرده می شود و خیابانی بنامش نامگذاری شده است ، در مراغه کتابفروشی دارد و اولین دیدار من با ایشان به حوالی سال های ۷۲ می رسد... در ان زمان من بعنوان حسابدار و حسابرس در نهضت سواد آموزی در کار مبارزه با این مفسده بودم و یکی از پسران استاد کریمی رئیس نهضت سوادآموزی شهرستان بناب بود و باتفاق پسرش به دیدار پدرش که در خانه بدلیل بیماری بستری بود رفته بودیم ،‌البته آن روز توی بستر بیماری چانه اش همچنان گرم کار بود و با چند نفر از دوستانش که برای عیادت آمده بودند مشغول بگو و بخند بود !!

 

این توضیح را نوشتم تا استاد کریمی مراغه ای را هم به یک قورباغه ای وصل بکنم !! در یک فیلم ویدئویی از استاد که برای رفتن به پای صندوق رای گیری بود در مورد انتخابات (‌شورا یا مجلس و ... !؟!؟‌) سوال شده بود و با یک شعر بسیار زیبائی که مخاطبش نامزدهای انتخاباتی بودند اشاره داشت که کسانی که در انتخابات نامزد می شوند باید بدانند که توانائی این کار را دارند یا نه !؟‌ والا مسئولیتی که بعهده می گیرند بعدها می تواند برایشان تبدیل به مشمول الذمه گی (‌قورباغه ای !‌)‌ بشود و نتوانند از زیر آن بیرون بیایند و اشاره داشت به یک نکته دینی و اخلاقی در مورد حلیت خواستن (‌که خود یک قورباغه ی بسیار بزرگتر است !!‌) و می گفت از باغ یک نفر دیگر یک خوشه انگور چیدن و خوردن ارزش صورت بر زمین گذاشتن و حلالیت خواستن را ندارد و ...

 

  • دا دو

نظرات  (۱)

سلام بر همشهری دادو و صبح عالی بخیر ...

چقدر دلم میخواد ایشون رو از نزدیک زیارت کنم
چه چهره دلنشین و نورانی دارن ..
انگار واقعاً یه سفر مراغه واجب شد!

بله متاسفانه ما از این بابت ملت آینده نگر(!!!) ی هستیم یعنی همیشه چشم امیدمون به فرداست

چند وقت قبل مسیجی خوندم که ظاهرا طنز بود ولی اشک آدم رو در میاورد:
کار امروزت رو هیچوقت به فردا ننداز، فردا هزار تا کار داری!! یکبارگی بنداز واسه دو سه هفته بعد که بتونی با خیال راااااااحت انجامش بدی!!!

خدا رو صد هزار مرتبه شکر، علیرغم همه عیوبی که دارم یک حسن هم دارم و اونم اینکه معمولاً قورباغه هام رو زمانی قورت میدم که هنوز آبشش هاشون موجوده!!

چه کار جالبی میکنین برای مطالب وبلاگ
گنجینه ارزشمندی میشه برای نوه و نتیجه هاتون انشاالله ...
خدا توفیق بده بهتون ..


پاسخ:
علیک سلام مجدد

برنامه ی خوبی می شود ... فقط زود بروید که خودش را ببینید والا دیر بکنید به مجسمه اش می رسید !!

گنجینه شاید نشود ولی مجموعه خوبی شده ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی