یادداشت های دادو

با سرک کشیدن نمی شود سر درآورد !!

چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۰۷ ب.ظ

در روزگاری نه چندان دور یکی از دوستان باتفاق یکی از همکارانش که بعدها برای من دوستی شد !! در ادامه فعالیت نیمه تمام یکی دیگر از دوستانشان ، اقدام به گرداندن یک پیتزا فروشی کردند ... ( ارتباطات اجتماعی همیشه با عنوان دوست و دوستی آغاز می شوند )

 

از نحوه ی فعالیت و پیشرفت هایی که داشتند صرفنظر می کنم ؛ چرا که ادامه نیافت !! ولی آنچه متناسب با ادامه این نوشته است حرفی بود که پسر دوستم زده بود !! یک روز که تقریبا دیر وقت شب بود (!) و قصد خروج از انجا را داشتیم ؛ پسر دوستم یک حرفی به پدرش زد و شاید پیشنهادی بود و ... و پدرش جواب داد که باید کار بکنیم و پول دربیاوریم و بعد !! پسر دوستم که آن روزها هنوز در دوران کودکی اش بود پول های صندوق را نشان داد و گفت : " اینهمه پول داریم دیگر ... ، مگر اینها پول نیستند ؟؟!! "

 

یک همکاری داشتیم که هر از گاهی یادی از او می کنیم ، این بنده خدا آدم بیش فعالی بود و دوست داشت همه جا سرک بکشد ولی سرک کشیدن کجا و سر درآوردن کجا !؟!؟ هر وقت در جمع حرف از شبکه چهار می شود همکاران زود نام او را می آورند و یادش را آب و جارو می کنند و دلیل آن این است که من به او هی تذکر می دادم که " مجید ... تو شبکه چهار را نگاه نکن !! " این بنده خدا یک برنامه ی علمی را می دید و آن را باندازه ی پرو می کرد و با قَسَم و دلیل می خواست به خورد بقیه بدهد و طبعا یک جاهایی را خودش ساخته و پرداخته می کرد !! این مجید آقای ما یک تخصص خیلی جالبی در حساب و کتاب کردن کارخانه داشت !! همیشه یک مبلغ بزرگ بعنوان کارکرد کارخانه حساب می کرد و بعد یک مبلغ خیلی کوچک بایت هزینه ها را جمع می زد و می شدند هزینه ها و یک عالمه پول می ماند برای سود !!!

 

چند روز پیش ، طرف های عصر بود و بعد از جمع و جور کردن کارها ، آماده می شدم برای رفتن و سر راهم سری به همکاران زدم ... یکی از نوهمکارها (!) آنجا نشسته بود و سعی می کرد بگوید که او هم توی آش سهمی دارد !! حرف از بی تکلیفی ها بود و اوضاع بی صاحاب کارخانه و ... من به یکی از همکاران قدیمی و در جواب سوالش گفتم : " واقعیت این است که اوضاع فعلی کارخانه خیلی بهم ریخته است ، و تقصیر آن متوجه بد مدیریتی هایی است که در بیست - سی سال گذشته شده است و حالا همه چیز در مرز ناجور خودش قرار دارد !!! هر کسی خریدار و صاحب این کارخانه بشود ، خواسته یا ناخواسته باید فاتحه ی خیلی از نیروهای فعلی را بخواند و برای کارکرد دوباره کارخانه از نو برنامه ریزی بکند !! " این مطلب اگر با صد تا دلیل روشن هم بیان بشود ، باب طبع یک کارگر نخواهد بود و من خودم به آن اشراف داشتم !! " همان همکار ابتدا به ساکن اعتراض کرد و اظهار کرد " اگر یکی مدیریت خوب داشته باشد با همین وضعیت هم کار را جلو برده و کارخانه را حرکت می دهد !! " گفتم : " منظور من این نیست که این کار را به دلخواه انجام می دهم ، جبر شرایطی این گونه است ، افراد این کارخانه در طی بیست سال گذشته نه تنها آموزش دریافت نکرده اند بلکه به کارکرد بدون سیستم عادت کرده و فاسد شده اند ... با هر مبلغ توافقی که بازنشسته و یا بازخرید بشوند به نفع خودشان و به نفع کارخانه است !!! "

 

در همین حال آن نوهمکار که بعنوان نیروی خدماتی کار می کند گفت : " مدیریت فعلی لیاقت دارد ... من نه تنها کسی را بیرون نمی کنم بلکه دویست نفر دیگر را می آورم و بغیر از خود کارخانه از محوطه ی کارخانه براشان درآمد درست می کنم !! " من و همکاری که در جریان بحث بودیم با چشمان از حدقه درآمده به او نگاه کردیم که چقدر با اعتماد به نفس بالا برای خودش پست مدیرعاملی قائل شد و یک طرح ضربتی هم ارائه داد !!!! در این حال همکار سوم مان در کشوی میز دنبال چیزی می گشت و یک عالمه قرص بیرون آورد و گفت : " فکر نکنم هیچکدام از اینها به درد صمد بخورد !! " ( منظور این که بدجوری قاتی کرده و داروی قوی که بدرد تسکین دادنش باشد را ندارد !! ) البته خدا حفظش کند ، یک عالمه باعث انبساط خاطر شد و خندیدیم ...

 

به همان همکار رو کرده و گفتم : " می بینی ، لازم نیست برای حرفم قسم بخورم ... خود این صمد آقا دلیل مبرهن داستان ماست ، وقتی می گویم اینها فاسد شده اند یعنی همین ... این در امر معاش خانواده اش در حل کردن دو دو تا درمانده است و هنوز نمی داند گره زندگی اش در کجای کارش است و آن وقت خود را جای مدیرعامل یک کارخانه می تواند تصور بکند !! "

 

خیلی ها هستند که فکر می کنند اگر بزرگ بزرگ حرف بزنند ، بزرگ می شوند !! ولی واقعیت این است که از رسانه های جمعی و فردی فقط می شود اطلاعات خام گرفت و با این اطلاعات ، آدم ، فردی مطلع می شود ولی لزوما فردی آگاه و کاردان محسوب نمی شود !!!

 

چشم اندازِ وسیع شاید نشانه ی بینایی خوب فرد باشد ، ولی نشانه وسعت فکر فرد نیست !!!

 

  • دا دو

نظرات  (۲)

  • همطاف یلنیز
  • سلام سلام
    ... از رسانه های جمعی و فردی فقط می شود اطلاعات خام گرفت و با این اطلاعات ، آدم ، فردی مطلع می شود ولی لزوما فردی آگاه و کاردان محسوب نمی شود !!!
    .
    یکی از خوبی های اینجا، خواندن همین جملات زیباست
    برقرار بمانید و راضی
    پاسخ:
    علیک سلام
    لطف دارید ...
    سلام بر جناب دادو
    حالا ما هرچی میگیم هنر نزد ایرانیان است و بس، کسی گوش میکنه مگه ؟!!!

    حافظ عزیزم میگه:

    تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی .....
    پاسخ:
    سلام

    البته صورت هایی از هنر که در ایرانیان نمود بیشتری دارد (!!) جزو هنرهای شناخته شده نمی باشد !!!

    جناب حافظ اگر در زمانه ما بود حتما رئیس جمهور می شد ؛ آنهم از نوع اعتدالش !!! چون با چند پهلو حرف زدن می توانست تا مدتی همه ی جناح ها را مشغول بکند !! کاش یک لیست از اسباب بزرگی هم ذیل غزل مرقوم می فرمود ، اسباب بزرگی این روزگار داشتن ماشین شیک و لباس زیبا و درآمد زیاد و ... است و ذکری از خوبی و بدی ، حلال و حرام و ... در آنها نشده است !!!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی