یادداشت های دادو

یکی خواهد آمد ...

دوشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۴۷ ق.ظ

" خدا صاحب این کشور را برساند !! " ، " یکی باید بیاید و این وضعیت را سر و سامان بدهد !! " ، " یکی نیست که به حرف آدم گوش بدهد !! " ، " یکی ... "

 

این روزها در هر جمعی که می نشینی مردم دنبال یکی می گردند که بیاید و مشکلات را حل بکند ، البته منظور مردم ، حل همه ی مشکلات جامعه نیست ؛ چون مشکلات پا به پای زندگی وجود دارند ، بلکه بیشتر دنبال رفع عوامل تشدید و حاشیه ای مشکلات هستند !!


اندر حکایات آمده است که مردی در راهی می رفته و از بدآورد روزگار شترش در باتلاقی فرو می رود و تلاش او برای بیرون آوردن شتر جواب نداده و وضع بدتر می شود !! در نزدیکی اتفاقی که برایش افتاده بود روستایی می بیند و برای آوردن کمک به آنجا می رود ... مردم روستا همراه او می آیند و می بینند یک شتر خیلی بزرگ در باتلاق فرو رفته است ، چند وقتی بود که مردم روستا بدلیل قحطی چیزی نخورده بودند و هیکل شتر بدجوری آنها را بفکر فرو برده بود !! ( آنها قلباً دوست داشتند شتر آنجا تلف بشود تا بتوانند از گوشت او دلی از عزا دربیاورند !! ) خلاصه اینکه صاحب شتر افسار را گرفته بود و می کشید و مردم روستا یکدل و همصدا شتر را به داخل باتلاق فشار می دادند ... صاحب شتر که این قضیه را دید افسار را رها کرده و راه افتاد که برود !!!! مردم او را صدا کردند که " آهای ... کجا می روی !؟ شترت چه می شود !؟!؟ " مرد گفت : " بیر نفرین چکماغینن ، بیر کند اهلینین باسماغینن ، بو دوه چیخماز !! " ( یعنی با کشیدن یک نفر و فرو کردن اهل یک روستا ، این شتر از اینجا بیرون نمی آید !! )

 

داستان مملکت ما هم مانند داستان این مرد و شترش شده است !! البته در اینجا یک عالمه مرد داریم و یک عالمه شتر !! مردم به فکر شتر خویش هستند و این در حالیست که پایشان را روی شتر دیگری گذاشته اند و در تلاشی جانکاه و خسته کننده به برجامی نافرجام می اندیشند !! و همه دوست دارند یکی بیاید و یک تنه ی همه ی شترها را بیرون بکشد و نمی دانند این دعا اصلا به نفع شان نیست (!!) چون همگی کله پا می شوند !!! بهتر است ابتدا پایشان را از روی شتر همدیگر بکشند ، بعد اگر نیاز داشتند دست به دعا بشوند !!!!!

 

کارخانه بین دو مقوله ی فروش رفتن و ماندن در اختیار دولت سرگردان است !! وقتی می خواهند بفروشند یک عده داد و بیداد می کنند که چرا !؟ نععععع !؟ حتی به مسایل قومی دامن می زنند !! وقتی فروش لغو می شود همه می روند دنبال کار خودشان !! یکی نیست بگوید حالا که فروش نرفت ، کدام برنامه را می خواهید اجرا بکنید !؟!؟ دلیل اش هم مشخص است ، کارخانه ی دولتی خوب است ؛ بهرحال پسر دایی استاندار ، پسر عمه ی فرماندار ، آشنای فلان نماینده ، دختر دایی همسر برادر فلان وزیر باید از یک جایی مدیریت اش را شروع بکند !! کجا بهتر از یک کارخانه ی دولتی !!!؟؟؟

تازه ... پاداش هیئت مدیره را از محل سود کارخانه می دهند و تنها در یک کارخانه ی دولتی می شود ، در کارخانه ی ضررده ، مبالغی نجومی بعنوان سود به هیئت مدیره پرداخت کرد !!!!


زنگ زده ام به مدیر عامل مسکن کارخانه تا پیگیر برج های در گِل مانده ی مسکن بشوم !! جواب نمی دهد !!! از شانس من همکاری زنگ می زند برای شکایت از دست همکار دیگر ؛ همکار شاکی بازرس مسکن است !! دنبال کار خودم هستم و بنده خدا را می گیرم زیر باران ملامت و شماتت که این آپارتمان ها را کی می خواهند تحویل بدهند !؟

می گوید : " پروژه ی ... در حال تمام شدن است و یک ماه دیگر جمع می کنند تا بروند روی پروژه ی نیمه تمام ... !! تا عید ایشالا تحویل می دهند !!!! " ( البته 5 تا از این عیدها گفته اند ؛ پروژه ی 18 ماهه حالا 96 ماهه شده است !! )

می گویم : " اگر دریافتی های هیئت مدیره از محل پیشرفت پروژه باشد شاید هر سال باندازه ی یک طبقه پیش بروند ، ولی وقتی برای پروژه ی متوقف شده می توانند دریافتی داشته باشند ، مطمئناً عید سال بعد هم نمی توانند بدهند ، تحویل بدهند که چی !؟!؟ باید برگردند کارخانه سر کارشان !!! "

 

این روزهای ما دقیقا مثل آن روزهای بنی اسرائیل است که بعد از رهایی از دست فرعون ، اختیارشان دست خودشان افتاد و آنقدر نافرمانی کردند که خدا به حضرت موسی گفت : " بیخیال آنها شو !! " چهل سال توی سر و کله ی هم زدند و همدیگر را کشتند و غارت کردند و بعد که خسته و درمانده شدند ، نشستند و گفتند آهای آهای یکی بیاد ... و تازه توبه کردند و آدم شدند !!! " حالا چند سال از این چهل سال ما مانده است !؟!؟  شاید برخی ها بگویند از 1357 شروع شده و به انتظار 1397 بنشینند ، من از 1367 گرفته ام و تا 1407 امیدی به اصلاح این مسایل ندارم !!!!

 

  • دا دو

نظرات  (۵)

سلام بر جناب دادو ...

سالها قبل آپارتمانی رو پیش خرید کردیم که سازنده تاریخ مشخصی رو برای تحویل آپارتمان در قرارداد قید کرد  و یکی از بندهای قرارداد هم این بود که بابت هر روز تاخیر 5 هزار تومن به متقاضیان پرداخت کنه ...

پروژه درست با یکسال تاخیر تحویل مشتری ها شد، اونم با کلی نواقص و ایرادات
و ما هنوز منتظر دریافت اون روزی 5 هزار تومن خسارتی هستیم که در قراداد قید و مورد امضای طرفین قرار گرفته بود!!!

1397 .......
الهی آمین ...


پاسخ:
سلام
پس اینطوریا ... شما هم دل به 97 بسته اید !!
درضمن خواستم بگم وبلاگ خیلی خوبی دارین، فقط لطفا ضرب المثل های آذری ش رو بیشتر کنین !!!

وقتی اینجا میام و گاهی چاشنی مطالب، ضرب المثلی آذری میخونم، حس میکنم بین فامیل خودم نشستم و این خیلی لذتبخشه برام ..
پاسخ:
تا می آیم چیز یبنویسم یک ضرب المثل می آید و درست مقابل چشمانم می ایستد که اول من !! ضرب المثل خوب است ولی شاید بعضی ندانند که از ضرب المثل مفهوم را برداشت می کنند نه اینکه خدای نکرده یکی خودش را جای شتر بگذارد !!!!
شما لطف دارید ... همه اهالی ایران فامیل من هستند ؛ البته بیشترشان باجناق تشریف دارند !!
برم برای گرامی پدر (جای همطاف بانو جان خالی) غذا ببرم بعد بیام با اشتیاق پستهای قبلی رو بخونم ..
اینو گفتم که خدای نکرده لال از دنیا نرم !!
مثل همیشه مطلبتون خوندنی بود واز خوندنش لذت بردم دستتون درد نکنه...راستی می خواستم بگم ای کاش می شد بنا را بر سال 55 گذاشت شاید انشالله تا یکی دوماه آینده فریاد رسی بیاید واقعا ایین مردم نیاز به فریاد رس دارند...خدایا خودت فرجی برسان .آمین
  • همطاف یلنیز
  • سلام سلام
    کی بود کی بود صدام کرد ^_^
    .
    با تشکر از یادکردِ گرامی نگین بانو (شکلک قلب) منم می خواستم بگویم
    وبلاگ خوبی دارید ها، فقط این اواخر قوم گرا شده اید نقطه (خوو اینستا که سوال و جوابها ترکی اینجا هم ضرب المثل های ترکی و همطاف فارس آذری ندان(شکلک گریه شدید) یاد قطار تهران تبریز افتادم که با سه نسل از یه خانواده آذری، همسفر بودم و مادربزرگ باور نمی کرد ترکی بلد نیستم. یعنی تصور نمی کردند کسی باشد که ترکی نداند! والا)
    .
    این ایده چهل سالگی هم خوب است ها. پس انتدا چشم انتطار 97 بعد اگر نشد چهل سال بعدی و بعدی و ... عمرها هم که طولانی ^_^
    پاسخ:
    علیک علیک

    خوبید !؟ و البته خیلی کم پیدا !!

    خودت را گرسنه نشان بده ؛
    دهانت را می بویند ،
    مبادا سیر خورده باشی !!! ( دادو )

    همش دو تا ضرب المثل نوشتیم و متهم شدیم به قوم گرایی !؟ البته محال است من اصل یا ترجمه را توی پارانتز نیاورم !! در تذکرة الهیمالیا نوشته اند " بزرگترین قله ی دنیا اورست است و همه ی جهان در دامنه ی آن قرار دارد !! " همچنین در حدیث داریم که  " همه ی مردم دنیا ترک هستند ، بعضی می دانند و به زبان خودشان حرف می زنند و برخی نمی دانند و به زبان های دیگر حرف می زنند !! "

    و امما داستان چهل !!
    چهل یک دوره ی تطهیر است و از زمان های قدیم بوده و خواهد بود !! هر چیز بسته به شرایطش تابعی از این چهل را در خود دارد !! حالا چهل روز ، چهل سال و ... یادم می آید وقتی انقلاب شد ؛ از کتاب شاه نعمت الله ولی (!) شاهد آورده بودند که تا چهل سال ادامه خواهد داشت ...

    انتظار داستان زندگی آدم است ...

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی