قدم به قدم ...
روزگار نوجوانی و جوانی ما ، یک سری کاست ها و کتاب های آموزشی بود که به نام گام به گام مشهور بودند ... بعدها که اواخر دوره ی مطالعات آزادمان بود (!!) ،یک انتشاراتی بود بنام قدم اول !! یک جائی هم خوانده بودیم که " راهی که چند قدم است و راهی که چند فرسنگ است نیازمند برداشتن قدم اول است " ( کنفوسیوس !! ) و همینطور نقش قدم در زندگی ما ،قدم به قدم با ما می آید !!
امروز بعد از ظهر ، حوالی ساعت ۱۶ بود که برای رفع کسالت بدخوابی (!) از خانه زدیم بیرون و رفتیم برای خرید ؛ قرار بود عیالات متحده برایمان افطاری برقرار بکند !! یادم افتاد که یک فروشگاه بزرگ کمی پائین تر از خانه ی ما افتتاح شده است بنام « جانبو » !! البته من یک جیمبو می شناختم و امیدوارم نام این فروشگاههای زنجیره ای را درست نوشته باشم !! بقالی یک حُسنی داشت نسبت به سوپر مارکت و سوپر مارکت یک مزیتی دارد نسبت به مرکز خرید (این از نگاه مقتصدانه ی برخی می باشد که ما عموما به آنها خسیس می گوئیم ) والا جریان درست این است که برعکس آن صادق باشد !!
برای یکی مانند من که حس خریدم زود تحریک می شود قضیه فرق می کند ؛ آدم با کله بیافتد توی حوض ، با یکی دو تکان خلاص می شود !! بیافتد توی استخر ، با کمی تقلای زیاد (به فرض شنا بلد نبودن !!) می تواند خودش را نجات بدهد !! بیافتد توی دریا ، کارش خیلی سخت است و ایضا بیافتد توی اقیانوس که ماندنش محال است و کارش زود راست و ریست می شود !!!! رفتن من به مرکز خرید مثل این است که توی دریا افتاده باشم ، بیرون آمدنم سخت است و چشمم دنبال هر چیزی که کمی چشمگیر باشد ، دلم را زمین گیر میکند !!!! القصه اینکه سه نایلون بزرگ خرید کردیم ؛ هدف مان خرید کمی ژامبون گوشت بود برای افطاری فانتزی !!!!!
ولی چیزی که برای من خیلی مهم بود و مستقیما با جریان قدم ارتباط دارد ، نوع برخورد ها در فروشگاهها و مراکز تازه تاسیس بود !! یک استقبال خوب و راهنمایی عالی و برخورد مناسب دراین تازه کارها هست که آدم کیفور می شود از خرید و خرج کردن در آنها !! کمی که می گذرد و کمی برای خودشان جا باز می کنند و یک روال و سطح عادی برای دخل و خرج خود تعیین می کنند ، می شوند یک سری کارمند بیخیال و مشغول به بازی با موبایل و لاس زدن فروشنده های دختر و پسر و ...
این نشان می دهد که سرمایه گذاران ما در رستوران ها و این قبیل فروشگاهها و مراکز تفریحی و ... یا قدر پول شان را نمی دانند و از جیب بابایشان سرمایه گذاری می کنند و یا اینکه فکر می کنند موفقیت یعنی باز کردن این مراکز و اگر این قدم اول را بردارند موفق هستند !!! در حالیکه موفقیت واقعی در قدم های بعدی و با کیفیت خدمات دهی از نوع «هر روز بهتر از دیروز » است !!!!! البته این مورد در خیلی زمینه ها مصداق دارد ... عکس لیونل مسی را با یک سرچ ساده پیدا کنید، یک تناسب ببندید بین قیافه ی آن روز اول با این روز امروزی ، بعد آن را دخالت دهید در موفقیت مالی و شهرت جهانی اش در فوتبال (!) و سپس یکی از بازیکنان سطح اول فوتبال ما را انتخاب کنید ، یک تناسب ببندید قیافه و بازی روز اولش با بازی و قیافه ی امروزی اش و دخالت دهید در موفقیت مالی و شهرت ورزشی اش !!! ببینید چه فرق فاحشی بدست خواهید آورد !؟!؟ دلیل آن این است که بازیکن ما روی قدم اول ورزشی اش ایستاده است (البته اگر بدلایل مشکوک و در پارتی های شبانه قلبش کپ نکرده باشد !!) و کسی مانند مِسی صدمین قدم اش را همچنان موفق برمی دارد !!!!!!!!!!!!
سلام
دقیقا.. در فرهنگ ما اینطوری جاافتاده که همون قدم اول هدف و موفقیت محسوب می شه. مهم ازدواج کردنه، دیگه هدایت این انتخاب و مراقبت های بعدی اهمیتی نداره و فراموش میشه. مهم قبول شدن تو دانشگاهه نه چی خوندن و چطور خوندن. مهم استخدام شدنه، مهم رئیس و مدیر شدنه، و قدم های بعدی عملا جایی در زندگی ما ندارند و کاملا رها میشن. حالا اگه کسی هم بخواد برای قدم های بعدی دقت و فکر و حساسیت به خرج بده بقیه صف می بندن جلوش که اصلا لازم نیست و سخت نگیر و .. متاسفانه حالا و بعد از 27 سال سن می فهمم که خیلی کارها رو خوب شروع کردم و بد ادامه دادم.