یادداشت های دادو

ددر جمعه ...

شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۴۴ ق.ظ

دیروز صبح رفتیم جلفا ... بیشتر به قصد ددر بود و کمی هم بازار گردی !! ابتدای مسیر ، حوالی خروجی مرند بطرف جلفا کمی لاله دیدیم و امید داشتم حوالی جلفا ، دشت های پر از لاله ببینیم ولی چیز دندان گیری نیافتیم ...

 

جلفا دیگر آن جذابیت قدیم را برای من ندارد ، وقتی هم می روم به قصد دورهم بودن و تماشای مناظر اطراف برای نشخوار خاطرات می روم ... ولی بازار جلفا داستانش فرق می کند !!


25 سال پیش وقتی بازار روس ها در جلفا راه افتاده بود از نظر خرید و شوق تماشا و ... بهتر از این وضعیت بود !! حالا جلفا شده است مانند بازار رضای مشهد ، تعداد زیادی فروشگاه که محصولات شبیه به هم می فروشند !! ساختمان های بسیار شیکی که هر روز ساخته می شوند و تبدیل به مغازه های بزرگی می شوند و اجناسی که سیل آسا وارد کشور می شوند و فروشندگان زیادی که به بهانه داشتن مغازه در آنجا ، در حال قاچاق لباس از مرز به شهر تبریز و تهران هستند ...

 

مردمی که کمی زرنگ هستند و وقت دارند ، با اطلاع از قیمت بازار و اختلاف قیمت ها که گاهی کم نیست (!) ، می آیند از آنجا خرید ضروری و غیرضروری را می کنند ... هم فال و هم تماشا که می گویند ، روزگار امروز جلفاست ...

 

هوا گرم بود و شرجی ... آسمان ابری بود و هر لحظه احتمال باران ... و نسیمی که هر از گاهی می آمد ، چند ساعتی برای ناهار در پارک جنگلی جلفا در مسیر کلیسا اتراق کردیم و کمی هم استراحت کردیم و باز رفتیم برای بازارگردی !! جلفا استعداد طبیعی خوبی دارد و بعد از اینکه منطقه آزاد اعلام شد ، پیشرفت های زیادی داشته است !!


 

چند وقتی است که حس خرید ندارم و این حس خیلی خوبی است !! من هر وقت حوصله ام سر می رفت می رفتم سراغ خرید ... حالا بهانه های زیادی دارم که حوصله ام سر نرود !!

 

===


یک تابلویی در پارک زده بودند که خیلی برایمان جالب بود !! در قسمت هایی از پارک آب آشامیدنی وجود داشت ...

 


آب شُرب ، همانقدر نامانوس بود از نظر فارسی نویسی که ترجمه ی ناشیانه و تحت اللفظی قابل آشامیدن در Drinkable (!) و این وسط تصویر شیر و لیوان گویاتر بود !!

 

===

 

و اما نکته ی حائز اهمیت برای درج کردن !!


دیروز یک وجه مشترک بین همه وجود داشت ، از مغازه دار بی مشتری تا مشتری در حال دید زدن ، از بچه های منتظر توی ماشین تا حسابدارهای سر صندوق و ... و آن دست به گوشی بودن و حرکت انگشت روی صفحه ی مونیتور که نشان می داد با یکی از برنامه های موبایل مشغول می باشد !!

 

یک مورد هم دیدیم از نوع دوقلو !! که فسقل پسر 4 - 5 ساله داشت از خودش عکس سلفی می گرفت ، آنهم با چه استایلی !! و خواهرش یک چیزی شبیه میکروفن دست اش بود و داشت ترانه می خواند و قدم می زد و هرازگاهی تریبونش را می گرفت بطرف تماشاچی هایش که ادامه آهنگ را با او همراهی کنند !!!

 

 

  • دا دو

نظرات  (۵)

سلاااااااااام
وای چه ددر باحالی، خوش بحالتون. من که همه ش تو خونه م، از دست این امتحانا، اه..
واقعااا؟؟؟ آقای دادو؟ شما هم خرید دوست دارید؟ چه باحال.. پس شبیه منی شما (لبخند) من یواشکی اومدم نت باید برمممم.. دعا کنید زودتر تموم شن این امتحانا، ازشون متنفرم

پاسخ:
سلام
امتحان های مدرسه پیش امتحان هایی که زندگی از آدم می گیرد ،‌ زیاد هم سخت نیستند ... سعی کن همیشه خودت را برای امتحان دادن آماده کنی ،‌در این صورت با یک نوبت مرور کردن هر امتحانی را پاس می کنی ولی وقتی از امتحان دادن متنفر باشی ،‌مقدار زیادی از انرژی ات را بخاطر تنفر هدر می دهی و باید بیشتر بخوانی !!
ایشالا بعد از امتحانات یک ددر حسابی باتفاق خانواده و کسانی که دوست داری بروی ...
من سعی مو می کنم بخدا، ولی آخه دست خودم نیست، حوصله م سر میره از اینهمه درس. تازه امتحان مدرسه سخت تره چون باید به هزارنفر جواب پس بدم، مامان، عمو، معلم، مدیر، ناظم.. همشون به خاطر یه نمره تا یه ساعت آدمو سرزنش میکنن، هی میگن تو مگه کارت چیه غیر از درس خوندن، خب منم غصه های خودمو دارم، فکرهای خودمو دارم، بیکار که نیستم. ولی تو امتحان زندگی دیگه هیچکی باهات کاری نداره، دعوا هم نمیکنه، جوابم نمیخواد پس بدی شاید چون دیگه بزرگ شدیم. مثل شما که دیگه نباید نگران باشی کسی دعواتون کنه یا بهش جواب پس بدی.. خیال ادم راحت میشه.. مگه نه؟
پاسخ:
توی هر سنی آدم دغدغه های خاص آن سن را دارد ...
ولی آدم که بزرگ شد شاید بتواند جواب همه را بنوعی بدهد و از دست شان خلاص بشود ولی از دست خودش چی !؟ به خودش چگونه و چه جوابی باید بدهد !؟ کمی کوتاهی در زمان مدرسه یک یا چند نمره ی بالا و پائین می کند !! ولی کمی کوتاهی در تربیت فرزندان ، کمی کوتاهی در حق پدر و مادر ، کمی کوتاهی در تامین رفاه خانواده و ... سوالات بسیار سختی هستند !!

دادو این ظناز خانم کیفش کوکه ها
نمیدونه زندگی چه امتحانای سختی از ادم میگیره که به1000بار امتحان سخت ریاضی و فیزیک رضایت میده ....
پاسخ:
سلام
خاصیت جوون بودن کوک بودن کیفه دیگه ...
از دست خودش؟ نمیدونممم.. من تا حالا بهش اینجوری فکر نکرده بودم، ینی اینکه آدم باید به خودشم جواب بده؟ من نمیدونستم. من هروقت از کارای بدم پشیمون میشم زود خودمو میبخشم آخه.
پاسخ:
اگر یاد بگیرید که دیگران را هم به همان راحتی ببخشید ، عالی می شود ...
باشه یعنی چشم. ولی بعضیا رو نمیبخشم هیچ وقت مثل اون پسر بی ادبه که گفته بودم بهتون.
پاسخ:
منظور من هم بخشیدنی ها بود دیگه ... برای اون پسر باید از خدا شفا بخواهی !!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی