کوچه های قدیم ...
از خانه زدم بیرون ... خمارآلودگی خواب را قدم زدنی باید تا مگر از سر بپرد ... خواب هم مثل خوردن است باید قبل از سیر شدن از آن دست کشید!! ولی خوردن که دست خودمان است را تا حالا عمل نکرده ایم و به این کی بتوانیم عمل کنیم خدا داند !!
رفتم ... قدم زدم ... آفتابی خوردم و هوایی !! بعد رفتم همان مدرسه ی قدیمی که از خاطرات قدیم فقط نامی مانده و آجرها و پنجره هایش همه با نگاه نابلدی نگاهم می کنند !! خلوت بود و رای دور دوم را هم انداختم و برگشتم ... دیروز هوایی شده بودم که دیگر توی هیچ انتخاباتی شرکت نکنم ولی مگر من با هوا تصمیم می گیرم !!
راهم را ادامه دادم و یک مسیر نسبتاَ طولانی را قدم زدم ... چند منظره ی زیبایی قدیمی دیدم که به تکنولوژی آلوده شده بودند !! مثلا یک پنجره ی چوبی ساده و زیبا که لوله ی گاز بطرز فجیعی از بالای آن رد شده بود ... یا یک دیوار بلند و ساده که با خطوط اجق وجقی تبلیغات نویسی شده بود ... ولی یک دیوار پیدا کردم که از بالایش زیبایی به کوچه سرک کشیده بود !!
موبایل را بیرون آورده و یک عکسی گرفتم ... یک زوج جوان از دور می آمدند کمی که از آنها فاصله گرفته بودم برگشتم و دیدم آنها هم هوس کرده اند از آن دیوار و گلها عکس بگیرند !!
گاهی اوقات ما برای کپی کردن اخلاق و رفتارهای خوب بیشتر خجالت می کشیم تا کپی کردن اخلاق و رفتارهای بد و زننده !!
- ۹۵/۰۲/۱۰