یادداشت های دادو

۱۸ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

دیروز مثلا من آماده شده بودم که امروز بروم کارخانه !! آخرهای شب هماهنگ شدیم و خبر رسید صبح باید برای چند فقره امضا در بانک حضور داشته باشم !! برای خرید آپارتمان باندازه ی خداتومان وام برداشته ایم ...

 

  • دا دو

چند نفر دورهم نشسته بودند و ناهار می خوردند ، مردی به آنها نزدیک شده و بدون اینکه چیزی بگوید ، پای سفره ی آنها نشست و شروع به خوردن کرد ...
 

  • دا دو

وقتی به دفتر گزارشات برخی سازمان های خدمات دهنده ی عمومی مراجعه می کنید ، متعجبانه به خودتان می گوئید : در روزگار بموقع و فریادرسی زندگی می کنید . و شاید از این بابت بسیار به خود ببالید و افسوس بخورید که کاش اجدادتان هم در چنین روزگاری می زیستند !!

 

  • دا دو

در ژاپن ترن هایی ساخته اند که بالای 600 کیلومتر سرعت دارند !! مطمئنا ساخت این قطار و محاسبات مهندسی آن بسیار بالاتر از چیزیست که به فکر ما برسد ، ولی کنترل این سرعت دیوانه وار بسیار مهم تر از داشتن و ساختن این قطار می باشد و مباحث ایمنی باید چنان سفت و سخت در نظر گرفته شود که کوچکترین احتمالی هم نادیده گرفته نشود !!

 

  • دا دو

خبر باندازه ی کافی تکان دهنده بود ، تصادف دو قطار روی یک ریل همسو !! طبق معمول یگان های امدادی و اورژانس به موقع در محل حاضر شده و خدمات ارائه کردند ... کمی بعد تعداد کشته ها را 4 تا 5 نفر اعلام کرده و جزئیات در حال بررسی ...
 
  • دا دو
آورده اند که سیبی افتاد و چون دانشمندی زیر آن درخت بود (!) قانون جاذبه ی زمین را کشف کرد !! از این سیب ها هزاران سال است که می افتد !! اگر روی سر من می افتاد ، میمیک صورتم لبریز از رضایت می شد و آن را قسمت می خواندم ...
 
  • دا دو

همه ی ما انسان ها یک سری رفتار تکراری در زندگی مان داریم که برخی اوقات اصلا نمی دانیم چرا انجام می دهیم و گاهی هم از سر دانایی آن رفتارها را ادامه می دهیم ... مطمئنا همه ی این رفتارها از یک جایی و از یک محرکی شروع شده اند !!

 

  • دا دو

دیشب بیرون از خانه بودم و یک دوری در حوالی بیرون از شهر زدیم ... هوا خیلی سرد بود و تقریبا سوز روزهای زمستانی را داشت !! از قرار معلوم در تهران برف باریده بود ...

 

  • دا دو