یادداشت های دادو

جسارت تغییر

دوشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۶، ۰۸:۵۹ ق.ظ

در این چند روزی که تقسیم کار کرده ایم و در بیمارستان حضور داریم ، زندگی بر همان منوالی که بود جریان دارد ، برخی مسائل آدم را دلگرم و برخی دلسرد می کنند و زندگی انگار چیزی نیست جز همین منقبض شدن ها و منبسط شدن ها ...

 

فقط یک موردی که بیشتر به چشم می آید اتفاقی بودن همه چیز است ، حتی برنامه و منشی هم اتفاقی است و مدیریت که تا خرخره اتفاقی تشریف دارد و شاید برای همین است که همه ی آدمها به همه ی پست ها می خورند !!؟ در یک لحظه وظایف فراموش شده و با ساده ترین منطق های غلط کنار گذاشته می شود و لحظه ای دیگر زندگی به شیرینی ایثار می شود و دیگران به جای هم آستین بالا می زنند !!

 

برادربزرگ در یک بیمارستان خیریه مشغول است و شبها بعنوان همراه می ماند ، من صبح ها وقت آزاد دارم و برای همین بعنوان همراه روز می مانم ... دیروز برادر بزرگ از ناهنجاری های موجود در این بیمارستان دولتی که مردم پیه همه ی ناهنجاری هایش را بخاطر ارزان بودن به تن می مالند ، به تنگ آمده بود ولی انگار همه جا همینطور است ، می گفت که در بیمارستان خصوصی هم با وجود اینکه می دانند این شیوه ی مذیریت جواب نمی دهد ، باز همین فرمول را ادامه می دهند فقط با پول زیادی که می گیرند چند درصد ظاهر قضیه را بتونه کا ی می کنند !!

 

دیروز از همین دست بحث ها بود و من اعتقاد داشتم که حتی بهترین دکترها هم نمی توانند مدیر خوبی باشند و این قسمت از کار باید دست کسانی باشد که جسارت تغییر داشته باشند ، اغلب بیمارستان ها در صورت خصوصی بودن مثل موسسات مالی ، بعنوان قلک چند دکتر هستند و بیشتر شبیه تجارتخانه سنتی که بدلیل ازدحام بیمار دلیلی برای ارتقا نمی بینند !! بیمارستان های دولتی هم کارگاه آموزشی دانشگاهها هستند و تعدادی بیمار فاقد سرپرست ( از نظر متولی بهداشت و سلامت ! ) که کارکنانش با چند آشنا و پارتی وارد شده اند و کم کم به ادعای خدائی رسیده اند ، در این بیمارستانی که ما هستیم ادعای یک بیماربر شاید چند برابر سوپروایزر بخش است !! برخی مشاغل بالادستی مجبور به انجام وظایف هستند و مشاغل پائین دستی کارهایشان را به همراهان بیمار می سپارند و خوش می گذرانند ....

 

===

 

دیروز تولد برادرکوچکم بود و برای همین ظهر به خانه رفته و بعد از ظهر با شمع و کیک برگشتیم و یک تولد دورهمی گرفتیم ... 37 سالگی !!

 

از چند روز پیش برادرم بخاطر سکته ی مغزی در بیمارستان است ... طبق نظر پزشک بیمارستان که حذاقت اش را با یک گله دانشجو به رخ حضار می کشد و صدای استاد استادشان ثانیه ای قطع نمی شود ، این یک مورد خیلی خاص می باشد ، این نوع سکته برای سنین بالای 80 است و حالا چرا در سن 37سالگی فرود اضطراری کرده است را باید از کسانی پرسید که مطمئنا پاسخگو نیستند ...

 

  • دا دو

نظرات  (۵)

  • همطاف یلنیـــز
  • سلام سلام
    ان شاءالله بهبودی حاصل و مرخص شوند. از بیمارستان و کادر درمانی و خدماتی آن خوشم نمی آید.
    خدا رو شکر شما تقسیم کار کرده اید و همین قوت قلبی است.
    همطاف خدمات درمانی را در بیمارستان های گوناگون تجربه کرده است. ارجمند بابا سه بار جراحی شدند البته با یک جراح. هم دولتی هم خیریه هم خصوصی. در سالی که گذشت برای دریافت خدمات بهتر بیمارستان را عوض کردیم و متاسفانه متوجه شدم خانه از پای بست ویران است.
    خصوصی اتاق مجهز، خوراک پرملاط تر با میان وعده و کارکنان خوش لباستر ولی همان روش ویزیت پزشک یک بار روزانه پس از خروج اجباری همراهان! پاسخگو نبودن دستیاران.
    پرستاران سرگرم امورات خود در ایستگاه پرستاری! و ...
    .
    .
    برادر کوچک هنوز جوانند و سالهای زیادی پیش رو خواهند داشت ان شاءالله.
    برقرار بمانید و صبور
    پاسخ:
    سلام
    متاسفانه همه جا مشت نمونه خروار هستند و کشور زیر خروارها مشکل قرار دارد که انگار نمی خواهند حل بشوند !!
    ان شاالله هرچه سریعتر خوب بشن...واقعا فضای بیمارستان ها خیلی خیلی بده
    خب وقتی از حالا بچه ها بخاطر حقوق و دستمزد وارد رشته پرشکی میشن،نباید انتظار داشت که عملکرد پزشک ها جور دیگه ای باشه.البته که همه پزشک ها اینجوری نیستند اما متاسفانه اکثریت اینجوری هستند
    پاسخ:
    سلام ، سلامت باشید ، ممنون
    متاسفانه ...
    سلام
     در سالهای اندکی دور در بیمارستان ها چه خصوصی وچه دولتی چیزی تحت عنوان همراه بیمار وجود نداشت  و همه وظایف نگهداری و مواظبت از بیمار به عهده پرستار بود .آنهم پرستارانی که عبوس نبودند و برایشان روز پرستار هم نمی گرفتند . چند وقت پیش این بنده را توسط آمبولانس به اورژانس یکی از بیمارستانها انتقال دادند و همانجا ول کردند تا شاهد  همراه بازی پرستاران باشم  .البته منظورم  از همراه  اون همراه بیمار نبود بازی با تلفن همرا ه بود . و رها کردن بیمار به امید همراهش .
    پاسخ:
    سلام
    متاسفانه دولت برای کاهش نیروی انسانی ، راهکار کاهش خدمان عمومی را در نظر گرفته است !!
    سلام

    زمانی که پسرم فقط دو سال و نیمش بود، به مدت هشت ماه دچار بیماری شده بود که پزشکان تشخیص نمیدادن مشکل چیه، هر پزشکی که وارد بخش میشد از همون توی راهرو، به دانشجوهای همراهش میگفت: بیایید بیایید در این اتاق یک کِیس جالب!!!! هست

    و بی ملاحظه ی من که مادر اون بچه بودم، دور تخت پسرم جمع میشدن و در مورد احتمال بیماریهای مختلف(حتی بدترین نوع بیماری) بحث میکردن .. الهی بمیرم پسرم با چشمهای نگران گاهی به اونها و گاهی به من نگاه میکرد و من با نگاهم بهش دلداری میدادم که چیزی نیست عزیزم، الان میرن ....
    یعنی دریغ از یک ذره شعور ... یک ارزن ملاحظه ...

    از صمیم قلب برای شفای برادرتون دعا میکنم
    بقول عزیزی:
    آدم تا زمانی که جوونه، وقتی بیمار میشه، به بیماری غلبه میکنه، ولی وقتی پیر شد این بیماریه که به انسان غلبه میکنه ...
    برادر شما هم سنی ندارن و مطمئناً از پس بیماری بر میان و بزودی با بهبودی کامل مرخص میشن انشاالله ... انشاالله ...
    پاسخ:
    سلام
    متاسفانه بیمارستان های دولتی آزمایشگاه مجانی برای دانشگاهها هستند و در این صنف بیشعور کم نیست !!
    جوان بودن و پیر بودن یک طرف داستان است و تشخیص درست یا غلط پزشک طرف مهمتر قضیه ؛ چرا که بعد از این تشخیص بیمار باید داروهایی مصرف بکند که تاثیرات خوب یا بد خواهد داشت ...
    اخیراً برای عمل چشم پدرم با یک پزشک نمونه آشنا شدم(دکتر عباس عطار زاده) که از بس دلسوز و مهربان و صبور بود انگار که موجودی از کره مریخ دیده باشم، هر سی ثانیه یکبار ازش تشکر میکردم و دعای خیر بدرقه راهش میکردم!

    بعد از عمل که پدرم رو برای چک آپ برده بودیم، توصیه هایی برای مراقبت بعد از عمل بهمون کرد و بعد که ما از مطب خارج شدیم دوباره خودش از مطب بیرون اومد و توی راهرو در حالیکه ما منتظر آسانسور بودیم توصیه ها رو تکرار کرد و گفت که حتما رعایت کنیم ...

    واقعاً دهنم باز مونده بود از اینهمه دلسوزی و مسئولیت پذیری ...
    بسکه نیست ...بسکه ندیدیم ... بسکه نداریم ...


    پاسخ:
    همانطور که عرض کردم همه ی این مسائل به جای اینکه فرهنگ بیمارستان را تشکیل بدهند ، اتفاقات روزمره و تصادفی هستند ... اتفاقا یک پزشک جوان و خوبی هم در بخش بود که بعد از ویزیت بیماران برگشته بود تا ببیند کسی از همراهان بیمارها سوالی دارد تا جواب بدهد ، همراهانی که رفتارهای نامربوط از پرستاران و کادر دیده بودند با دیدن این رفتار پزشک جوان شاخ درآورده بودند !!!
    بسکه هست ... ولی اتفاقی هست !!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی