یادداشت های دادو

من به آینده امیدوارم ...

چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۶، ۱۰:۰۷ ق.ظ


دیروز بازار بودم و برای ناهار رفتم خانه مادر ، یک دورهمی خصوصی و دل سیر خوردن !! نه اینکه در زمان های دیگر دل سیر نمی خورم (!) فقط زمان ناهار زمانی است که تاکنون از دست توطئه گرها جان سالم بدر برده است و کسی به چقدر خوردن (!؟) و با چی خوردن (!؟) و چی خوردن (!؟) در این وعده ، گیر نداده است ...

 

مادرم زنگ زده بود به تعمیرکار پکیج تا بیاید ببیند این پکیج چرا شبها خوابش نمی برد و تا صبح در حال جرقه زدن است و یک جورائی ناراحت کار می کند !! چرا ناراحت کار کردن را شاید فقط کارشناس و وکاربلد و تعمیرکار بداند ولی یک آدم عادی و عامی هممی تواند بد کار کردن را حس بکند !! دقیقا مانند اوضاع بهم ریخته ی اقتصادی کشور (!!) همه می دانند که اوضاع از کنترل دولت خارج است ولی رئیس دولت دقیقا برعکس آن را می گوید و احتمالا کارشناس و کاربلد برای رفع آن نداریم و این حرفهای رئیس دولت مصداق همان " با سیلی صورت سرخ کردن است !! " البته سیلی دولت بر صورت ملت (!) چرا که آقای رئیس جمهور دیروز در مصاحبه فرمودند که به آینده امیدوار هستند و این با چیزی که در جامعه جریان دارد سازگاری نشان نمی دهد !! نشان به این نشان که صبح رفته بودم نان بگیرمو پیرمردی که قبل از کمن بود موقع دادن پول نان با خنده پرسید : " همان 1500 است !؟ " یعنی عبید زاکانی برای تشریح این یک جمله ی کوتاه باید 65 صفحه قصیده می نوشت از نوع بچه نبیند خوب است !!!!

 

خلاصه اینکه تعمیرکار که اتفاقا پسر مودب و خوبی بود آمد و کارکردن پکیج را دید و گفت که یک نیمچه سرویس می خواهد و نیم ساعتی با آن ور رفت ... دقیقا زمانی بود که از سر اتفاق من تی وی را باز کردم و دیدم نشست مطبوعاتی دارد آغاز می شود و خبر نداشتم !!! تا رئیس جمهور مقدمه ای بر آغاز بگویند که باز همان نوع نگرش فاشیستانه و نگاه از بالا به پائین بود و انگار آمده بود تا به مردمی که آنجا بودند نصیحت بکند (!) تعمیرکار نصف کارش را کرده بود و بنده خدا سرش را برگرداند و گفت : " هنوز مقدمه را تمام نکرده است !! " گفتم : " نه ... این بعد از نیم ساعت حرف زدن تازه می رسد به بسم الله !! " صافی پکیج باندازه خرخره اش سنگریزه و خاک داشت و گفت : " هر وقت که آب بدلیل ترکیدگی لوله قطع و وصل بشود ، همه ی وسایلی که صافی دارند به این روز می افتند !! "

 

سوال اول را خبرنگار ایلنا پرسید ( شاید !! ) دقیقا حال همان موشی را داشت که قرار بود زنگوته را گردن گربه بیاندازد ، با لرز خاصی که داشت سوالش را پرسید و همان یک سوال دور دوم ریاست جمهوری کافی بود (!) اول اینکه در مورد نوسانات دلار پرسید و چقدر زیبا یک نیم جمله گفت که " آیا خبر دارید که دلار 4800 شده است !؟ " و این سوال واقعا تیکه ی سیاسی به بزرگی 12 ریشتر بود !! ولی نه برای مرد امیدوار روزهای سخت !! و در قسمت دوم پرسید که بالاخره دولت کی بدهی هایش به تامین اجتماعی را خواهد داد و ... متاسفانه چیزی که من در جواب می شنیدم بیشتر سفسطه بود و مطمئنا از جیب اعتمادی که به او شده بود داشت خرج می کرد ... گفتند که آنها در دولت مشکلی ندارند و مشکل دلار در بازار ، مشکل عاطفی می باشد و مشکل خود مردم است !! البته ذکر نکرد که کسانی که از بازار آزاد دلار می خرند ، صرفا کساین نیستند که برای سفر خارج می روند (!) بلکه 90 درصد کارخانه ها خرید ارزی خود را از بازار آزاد دارند و دلیل گرانی ها هستند !!! تورم هم که از 40درصد به 9 درصد رسیده و رشد اقتصادی هم که از منفی یک رقمی به مثبت دورقمی رسیده است !! حالا چرا حس نمی شود بخاطر اینکه (....... !!! ) و در مورد بدهی دولت به تامین اجتماعی گفتند که آنها کارشان را بلد نیستند و دولت این پول را ندهد خوب است و این هر کی هرکی بودن در بدنه ی اصلی دولت را نشان می داد و نشان می داد دیکتاتوری در بدنه دولت است و بیخود مردم را به جاهای دیگر منحرف می کنند !!! سوال دوم را نشنیدم چون ابتدایش با پاچه خواری شروع شده بود و من در حال جارو گرفتن به داخل پکیج بودم !! سوال سوم را خانمی از خبرگزاری مهر پرسید و اینهم در نوع خود جالب بود و باز داد دولت پاسخگو را درآورد ؛ اصلا این رئیس دولت عادت به جر زنی دارد و دوست دارد سوالی بپرسند که او با تبختر ذاتی خود جواب از بالا به پائین بدهد و وقتی پرسیده شد که " آیا دولت صدای مردم در اعتراضات اخیر را شنید !؟ " ، برآشفته شد ... و بدنبال آن مادرم تی وی را خاموش کرد و گفت : " اینها هر چی بپرسند او حرف خودش را خواهد زد ... "


لب کلام این بود که ایشان به آینده امیدوار هستند !!  و این سخن دقیقا مانند قیمت سیب زمینی در سرکوچه رئیس جمهور قبلی بود !!

 

کار تعمیر هم تمام شده بود و از طرف دیگر به من زنگ زدند و چون با دوستم قرار داشتم باتفاق تعمیرکار از خانه خارج شدیم ... قرار بود باتفاق یکی از دوستان برویم و یکی از دوستان قدیمی را که بیشتر از ده سال است بازنشسته شده را ببینیم !! دورهمی خیلی زیبایی بود و حدود دو ساعت گل گفتیم و گل شنفتیم !!


آدمهای خوب در این دوره و زمانه و در هیچ دوره و زمانه ای کم نبوده اند ، فقط مردم نمی دانند کجا دنبالشان بگردند !! و یا اینکه تنبل تشریف دارند و دوست دارند آدمهای خوب را بدون زحمت پیدا بکنند و برای هم فریب آدمهای بد را می خورند و سر خورده می شوند ...

 

  • دا دو

نظرات  (۲)

سلام

از اینهمه، نهار خوردن در جوار نازنین مادر عالی بود و خاموش کردن تی وی!
پاسخ:
سلام
ممنون ...
  • افزایش ممبر تلگرام
  • سایت زیبایی دارید
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی