می نویسیم ...

می نویسیم تا ماندگار شود :

25 دی ماه 96 در تبریز اولین برف زمستانی آمد ...

 

بروم کمی قدم بزنم روی برف ها و شاید باز از سوژه های تکراری عکس بگیرم ؛ اکتشافات بزرگ از میان همین تکرارهای بیهوده بدست می آید ...

 

===

 

رفته بودم در توئیتر برای خودم صفحه باز بکنم و گهگاه جملات گهربارم را آنجا یادداشت بکنم که دیدم آبونمان ایران را که از دفتر تلفن قطع نموده اند ، هنوز وصل نکرده اند و فعلا ممنوع الورود تشریف داریم و تعاملاتمان با دنیا هنوز به آنجا نرسیده است ... یادم می آید که همان اوائل راه اندازی توئیتر در آنجا ثبت نام داشتم ولی با کدام آدرس را نمی دانم ... در طول اینهمه سالی که گذشته است انواعی از آدرس ها را کار کرده ام و نمی دانم توئیتر اولیه را در hotmail باز کرده بودم یا با کدام آدرس hotmail !؟!؟ البته می دانم که با فیل کش می شود کارهایی کرد ولی بیخیال ... نامه می دهم به وزیر امورخارجه ام تا در یکی از سفرهایش به نام در بلد کفر یک ایمیل باز بکند که از آن استفاده بکنم !!

 

وزیر امور خارجه ام !؟ درست شنیده اید ، منظورم دکتر ظریف نیست !! او وزیر امورخارجه دولت است و پیگیر مسائل مربوط به خودشان می باشد ... من دوستی دارم که از آن جمله مرفهین بدون درد تشریف دارد و یک دائم السفر می باشد ، البته نه سفرهای کاری بلکه ددرهای تفریحی و بقول خودم باندازه ی ریال های من ، یورو خرج می کند و همیشه در صفحه ی اینستایش یک عکس از همین نزدیکی ها و یا کمی دورترها موجود است و در استوری های اینستایی اش می شود مانند سرچ در گوگل باندازه ی کافی کشورهای دیگر را تماشا کرد !! این روزها شدیدا مشغول تماشای آلمان و هلند هستیم ...

 

 البته اینجا هم که تشریف دارند ، عکس هایشان کم از هلند و آلمان و ایتالیا نیست ، البته در کشورهای بلاد کفر عکسهای بیرونی می گذارند و ساختمان های زیبا و چشم اندازهای زمینی و هوائی و دریایی و در تبریز که تشریف دارند از میزها و سفره های صبحانه ی مدل گراند هتلی و هتل شرایتونی و ... و خلاصه چشم می خواهند دربیاورند از اغیار و خدا را شکر که ما از احباب هستیم !!

 

===

 

این روزها تب تسلیت همه جا را گرفته است و خواهی نشوی رسوا باید یک عکسی بگذاری تا همدردی کرده باشی با جریان نفتکش پانامائی و نفت و خدمه ی ایرانی اش !! اتفاق است و برای هر کسی می تواند بیافتد ، و البته حادثه ها با اتفاقات طبیعی فرق دارند و می توان جلویش را گرفت و برای اتفاقات طبیعی می توان تمهیداتی اندیشید ولی به امید قسمت نشستن اینهمه آه و ناله کردن نمی خواهد ، کاری با خانواده های داغدار ندارم که عزیزانشان را از دست داده اند و طبیعی است که نگران و ناراحت باشند ولی اشک وزیر بی ارتباط به قضیه ( ولو نماینده رئیس جمهور در این زمینه بوده باشد !! خود وزیر که حتما باید درگیرتر بوده باشد !! ) کمی جای سوال دارد و پیراهن عثمان کردن موضوع توسط آدمهایی که سرگرم دلخوشی های روزانه شان هستند و هر روز بر بدبختی مردم می افزایند و این مواقع پیام های دلخراش می دهند کمی بیشتر جای سوال دارد !!

 

القصه ، طبق معمول هنگام باز کردن تلگرام رفع فیلتر شده و اینستا منتظر دیدن چند عکس آشنا از دود و آتش و دریا می باشم و امروز که اینستارا باز کردم دیدم یکی از سایت های بیگانه عکسی گذاشته است که آنهم پر از دود است ، هنوز عکس لود نشده بود ( اینترنت مخابراتی از این بازی ها زیاد دارد !! ) در همان ایکی ثانیه فکر کردم که در روسیه هم اتفاق مشابه ی افتاده است و یا اینکه برای همدردی آنها هم همپا شده اند ، بهرحال همسایه هستند و دایه ی مهربانتر از مادر !! عکس که لود شد دیدم با ذهنیت خودم مشکل داشتم ...