یادداشت های دادو

در انتهای جمعه

شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۵۸ ب.ظ

دیشب دوستان قرار بود بیایند خانه ی ما !! این از آن دسته دورهمی های غیر رسمی قدیمی ماست که ماهانه برگزار می شود ... ناگفته نماند که در سال گذشته چندین قرار مهمانی مانده داریم که باید برگزار بکنیم ولی بدلایلی هنوز فرصت اش نشده است !!! برخی کارها فرصت خودش را می طلبد ولی برخی کارها هستند که فقط به وقت خالی نیاز دارند !!

 

مهمان هایمان از ساعت 20 شروع کردند به رسیدن ، ساعت 20 برای مهمانی رفتن در تابستان زود است و برای مهمانی رفتن در زمستان کمی دیر (!؟) چون خیلی زود شب تمام می شود و ساعت به وقت سیندرلا می رسد ...

 

طبق معمول قبل از همه خانواده نهال و علی آمده بودند ، آنها همیشه سر موقع هستند و برای همین کسی نمی تواند مقام اول را از آنها بگیرد و بقیه همیشه برای دوم و سومی مسابقه می دهند !! طبق معمول بعد از رسیدن مهمان ها و پذیرائی اولیه ف من به دوستم که آن دیگر دادو باشد پیشنهاد دادم که قبل از تدارک شام یک دست تخته بزنیم !! هر کاری را با آهلش کردن لذت دوچندانی دارد ... برخ یها که تازه کار هستند جا یخود دارند ویل برخی ها هم هستند که دوست دارند سلائق خودشان را بر قواعد بازی دخالت بدهند و برای همین لذت بازی و مسابقه و سرگرمی از بین می رود !! این شامل اکثر مسائل تفریحی و جدی و حتی مسائل آموزشی و تربیتی می شود و اگر امروز در جایگاهی قرار گرفته ایم که هیچکداممان دوست نداریم بدلیل این است که سلائق مان را بر قواعد زندگی تحمیل کرده ایم و شده است همین چیزی که می بینیم !! تحمیل سلائق شخصی بر قواعد بازی و زندگی ، سبک جدید محسوب نمی شود !! مکتب جدید هم محسوب نمی شود !! و فقط اصالت را از بین برده و اوضاع را قاراشمیش می کند ...

 

من اصولا بدون ادعا بازی می کنم و هر چه تاس بدهد در بهترین حالت ممکن پیاده می کنم و برای همین برد و باختی هم اگر برایم بوده باشد ، نه زیاد شادی آور است و نه ناراحت کننده و بردو باختم را با تاس قسمت می کنم !! کسانی که به جدی یا به شوخی اهل ادعا هستند ، قسمتی از سهم تاس را برای خود کنار می گذارند و برای همین موقع برد خیلی خوشحالی کرده و منم منم می کنند و موقع باخت ، کمی تا اندکی ناراحت شده و پکر می مانند و این بدلیل فراموش کردن نقش تاس در بازی است ( همون نقشی که محدود و در عین حال غیرقابل پیش بینی است  !! ) من دیدگاه های مبنی بر حرام بودن وسایل سرگرمی را قبول ندارم و معتقدم وسیله نیست که تولید حرام می کند بلکه نیست و قصد افراد است !! شما اگر قمار بازی و شرط بندی بکنید از نظر دینی حرام است ؛ حتی اگر برای خواندن قرآن باشد ولی اگر به هر سرگرمی بدلیل وجود قواعد خاصی که دارد بپردازید ، چیزهای زیادی می توانید یاد بگیرید !! البته برخی ها ادعا دارند که تلف کردن وقت برای این قبیل سرگرمی ها بنوعی ایراد است و باید در جواب آنها گفت که آنها که این وقت ها را تلف نمی کنند مگر چه می کنند !! سرک کشیدن رد کار مردم ، غیبت کردن ، تهمت زدن و افترا بستن از کارهای متداول در اوقات عدم سرگرم شدن مردم می باشد !! ( عجب توی پارانتزی ! )

 

خلاصه اینکه با آن یکی دادو شروع کردیم به بازی کردن ... دست اول را برد و دست دوم را هم و دست سوم را همچنین ... علی ، پسر دوستم ، که کنار دست من نشسته بود و بدلیل رفاقت دیرینه ای که باهم داریم از ابتدا میگفت که طرف من است (!) رو به من کرد و گفت : " عمو... تو پس کی می خواهی ببری !؟ " گفتم : " آن یکی دادو خیلی در کارش خبره است و هر دو کاری که باید بکنیم را می کنیم و وقتی چاره ای جز باختن نیست نمی شود کاری کرد ، داریم با جریان جلو می رویم !! " دست چهارم را من بردم و شدیم 3 - 1 و در دست ماقبل شام که کم کم صدای دعوت به شام شنیده می شد با یک برد دو امتیازی (!) ، 3 - 3 شدیم و رفتیم برای شام !!!

 

علی می گفت : " من خودم همه را یم برم !! " گفتم : " این حرف را وقتی بزن که با همه بازی کرده باشی !؟ در ضمن تو اول باید بروی منچ بازی بکنی که جذابیت آن در شمردن خانه ها می باشد ، وقتی توانستی بدون شمردن خانه ها مهره هایت را حرکت بدهی بیا باهم تخته بازی بکنیم !! " ولی ول کن نبود و می گفت : " من خودم توی بازی تقلب می کنم و هر وقت حریفم متوجه نباشد مهره هایم را حرکت می دهم !! " بدبختی جامعه ی ماست دیگر ، وقتی دروغ و تقلب در جامعه پا می گیرد ، در همه ی سطوح حرکت می کند ، شاید برای سیاستمدار بعنوان یک ابزار کار باشند و توجیه داشته باشند ولی در سطوحی که توجیه ندارد نیز رخنه می کند و مانند بیماری مسری است که معلوم نمی کند دامن چه کسی را بگیرد !! گفتم : " تو از حالا باید دو تا کار بکنی ، هم درست بازی کردن را یاد بگیری و هم درست بودن را !! "

 

سر و صدای همین فسقلی ها و بزرگترها آنقدر بود که صدای آیفون شنیده نشود و صبح خبردار شدیم که حوالی ساعت 10.30 شب زمین لرزه در تبریز احساس شده است ... البته بقدری ثبت لرزه در اینترنت و سامانه هست که باید برای دیدن جزئیات به چند صفحه قبلتر رفت ... این روزها ایران بدجوری در لرزش قرار گرفته است !!

 

بحث سر شام از عدم بارش برف بود ، تقریبا زمستان بی سابقه ای را می گذرانیم و در این بین حال و حوصله ی اسکی بازها از همه خرابتر است !! عدم بارش برف مردم را برای تابستان سال آینده نگرانتر کرده است و برای همین بازار انواعی از فرضیه پردازی ها در میان مردم گرفته است !! برای باور کردن برخی از آنها نیاز به زور زدن زیاد نیست و بیخود نیست که مردم به همه ی این نظریه ها به دیده ی شک و باور نگاه بکنند !! حداقلش این بود که در گذشته شرایط اقلیمی تابعی از سیاست مرکزی دولت ها نبود و اگر ترکیه برف می امد این بارش شامل حال مرزنشین ها هم می شد ولی این روزها انگار سهمیه بارش را هم سیاسی کرده اند !! تا مرز ترکیه با ایران بارش هست و چند متر اینطرف تر چیزی نیست !! ( الله اعلم و گناهش گردن گویندگانش !! )

 

دو فقره از بچه های موجود در مهمانی متولد 86 هستند و در زمان تولد آنها بارش بی نظیری از برف در تبریز داشتیم ؛ تولد همین علی کوچولو آنقدر برف آمده بود که تا یک هفته خیلی جاها تعطیل بود و سر شام پدرش داشت تعریف می کرد که علی بیمار شده بودو برای بردن به اورژانس نمی توانستیم ماشین پیدا بکنیم و آژانس ها ماشین نداشتند و همه جا یخ زده بود و همین طور داشت تعریف می کرد که من گفتم : " غذا توی گلویمان سنگ شد !! خاطره تعریف میکنی یا داری مرثیه می خوانی !! ؟ "

 

  • دا دو

نظرات  (۱)

سلام بر جناب دادو

همیشه به مهمانی و دور همی انشاالله ...

من از دوران کودکی شاهد بازی تخته نرد پدرم با دوستان یا آقایان فامیل بودم و به مرور این بازی رو یاد گرفتم...

رجز خونی تخته نرد رو هم خیلی دوست دارم!!
و اغلب هم وقتی با همسرم بازی میکنم، این کار رو میکنم!! خدا منو ببخشه!!
 روحیه طرف تضعیف میشه، سپس شصت هفتاد درصد موارد، بازی رو میبرم!
اگرچه بقول معروف: تاس اگر نیک نشیند، همه کس نرّاد است!

بازم گلی به جمال علی آقا که صادقانه اعتراف کرده که تقلّب میکنه!
اگر هم تقلب میکنه، لااقل صادق و روراسته بچه !

اتفاقاً اون روز بچه ها داشتن در مورد زلزله جدید حرف میزدن، گفتم شما رو به خدااااااااا حرفهای خوب بزنین، بخدا دیگه طاقت شنیدن خبر بد ندارم ...


پاسخ:
سلام ، ممنون از شما

این رجز خوانی را من هم قبول دارم که خوب است ولی باید در حد و اندازه ی مهارت خود فرد باشد ... مثلا وقتی حریف در شرایط ناجور قرار بگیرد و خودش درخواست عددی از تاس بکند (!) که زیاد پیش می آید من از موقعیت سوءاستفاده کرده و می گویم " تاسا یالوارما ... " یا مثلا می گویم " من یادم می آید که زیاد باخته باشم ولی تابحال به تاس التماس نکرده ام !! " اینها مزه ی بازی هستند !!
والله صداقت چیز دیگریه و راستگوئی چیز دیگری ، متاسفانه این روزها آدم وقتی می خواهد از امتحانات دوران مدرسه حرفی بزند می بیند که همه انگار خاطره ی تقلب دارند !!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی