صبح با حل جدول

صبح که از خواب بیدار شدم ، حوالی ساعت 6 بود ولی تا بلند بشوم شده بود 7 !! یعنی هواپیما با آن بزرگی بخواهد بخواهد مثل من بلند بشود تاخیر 7 - 8 ساعته اصلا هم نباید بچشم بیاید !! روز تعطیل بود و یک روز خوب برای من ، تعطیل رسمی که می شود انگار برای من هم فرق می کند ... بزرگی نوشته بود " در روزهای بی باران گل مصنوعی هم به آسمان نگاه می کرد !! "

 

رفتم و از سر خیابان نان تازه گرفتم ... تماشای آدمهایی که صبح لباس ورزشی پوشیده و عازم پارک هستند برای قدم زنی و همچنین کسانی که از ورزش برگشته اند و به آدمهایی که توی صف ایستاده اند به چشم بد نگاه می کنند !! از جذابیت های صبحگاهی من می باشد ... بعضی ها مصداق " کار خوب ، یعنی کاری که من می کنم !! " هستند، سیگار می کشند و حرف یک شهر آدم آشنا و دوست را حساب نمی گذارند ولی روزی که سیگار را ترک کردند می خواهند همه منطق آنها را در ترک سیگار با بله قربان و چشم قربان بپذیرند !! شصت سال تا لنگ ظهر می خوابند و هر چی خوب و بد به دست شان رسید می ریزند توی خندق بلا و بعد که دکتر به آنها از همه چیز پرهیز داد می شوند متخصص رژیم غذایی و به همه امر و نهی می کنند که فلان چیز خوب نیست !! فلان چیز حتما بد است !! فلان به فلان نمی خواند و فلان با فلان شروع کند به خواندن تمام نمی کند !! و تماشا کردن این افراد ، از لابلای حرفهایشان ، بهترین فیلم مستند دنیاست !!!
 
بعد از خرید نان به خانه برگشتم و حین تعویض لباس چشمم به " جدول کتیبه " افتاد که روی کنسول بود !! باید بروم دوباره نگاه بکنم ببینم اسم اش کنکاش است یا کتیبه !؟ شاید هم هر دو ... از سالهای دوره راهنمایی یک جدولکار بودم و بعدها در دبیرستان هم ادامه داده و تا دیپلم بگیرم ، چند تا دکترا در زمینه جدول کلاسیک و ابجد و ... داشتم !!
 
کتیبه را هم زا همان شماره های اول می خریدم و یک عالمه وقت بالایش سوزانده بودم ... همراه با کتیبه یک نام آشنا هم در ذهنم همیشه ماندگار شده است ، کریم هویدائی ، یک طراح جدول که شاید نیم قرنی در این کار بوده باشد !!
 
طبق معمول جوانی ها ابتدا چشم گرداندم ببینم از نظر کیفی " جدول کتیبه " چقدر افت کرده است !! این روزها همه چیز تاثیرش را در راستای افت می گذارد !! و بعد از اینکه دیدم زیاد فرق نکرده ؛ الا اینکه تعداد صفحات و جدول هایش کم شده است که نسبت به افت های دیگر زیاد مهم نیست !! ، باز  طبق معمول جوانی ها رفتم سراغ بررسی ستاره ها !!! این ستاره ها در بالای هتل ها که باشند نشانه ی راحتی هستند و در بالای جدول که باشند نشانه سختی !! بالاتر از 4 ستاره نداشت و برای همین ابتدائاً یک جدول ابجد حل کردم ... نوجوان که بودم فکر می کردم طراحان جدول ابجد از همه زبر و زرنگتر هستند و یکبار خواستم جدول ابجد طرح بکنم و بعد از نیم ساعت زور زدن ، فهمیدم که راه خیلی راحتتری هم وجود دارد !!! یک جدول حل شده را باید بردارم و جواب هایش را به عدد بنویسم و به این ترتیب در عرض ایکی ثانیه یک جدول خیلی سخت کلاسیک را تبدیل به ابجد کردم و به دوستم دادم تا حل بکند و البته او هم جدول هایی که در دبیرستان حل می کردیم را تبدیل به ابجد می کرد تا من حل بکنم و اینگونه شد که تولید ملی آنقدر پیشرفت کرد که از خرید جدول بی نیاز شدیم !!!
 
من هیچگاه فکر نکرده و نخواهم کرد که معلم های ما از ما بیشتر می دانند !!! ولی مطمئن هستم که آنها در برخ یمقاطع از ما پیش تر می دانند و برای همین ما همیشه از ا«ها جلو می زنیم ، مگر اینکه آنها خودشان را به این دانستن کذائی دلخوش نکرده باشند و با مطالعه در حال آپدیت کردن خودشان باشند که این طایفه هم در کنار اکثریت ، زیاد بچشم نمی آیند ... معلم های زمان مدرسه ما آدمهای توخالی بودند که فقط منم منم می گفتند و منشاء هیچ خیری نبودند ، الا اینکه اوقات فراغت ما را با کاغذپاره هایی بنام درس پر می کردند ... از وقتی هم که نوشتند " معلمی شغل انبیاست " ، انبیا را هم از چشم مردم انداختند !!!
 
اینهم از ماحصل تلاش صبح من ؛ نه تنها دو فقره جدول حل کردم بلکم طبق معمول یک اشتباه طراحی هم درآوردم و کلا مثبت بودم ... تازه یک نشانه ی مثبت دیگر هم در خودم دیدم !؟ قدیم ها وقتی جدول اشتباه داشت ، ناراحت شده ، جدول را مچاله کرده به گوشه ی دوری پرت می کردم ولی حالا دیگر عصبانی نمی شوم و سعی می کنم آن را اصلاح بکنم و می دانم که طراح جدول هم یک انسان است و می تواند اشتباه بکند و اشتباهش بمراتب از اشتباه کسانی که متولی امور حساس مردم و ملت هستند بخشودنی تر است ...