یادداشت های دادو

حرص !!

چهارشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۴۲ ب.ظ

حرص را همه می شناسیم و البته جایگاه غیرقابل انکاری در زندگی اجتماعی و حتی فردی ما دارد !! بسیاری از تصمیم گیری های ما متاثر از آن بوده و تا سالها ما را تاوان ده آن می کند و برای برخی ها می تواند مسایل جبران ناپذیری بهمراه داشته باشد !!

 

یکی از توصیه های غیرکارشناسی که بصورت روزانه بهمدیگر می کنیم و خیلی خیلی روتین شده است این است " حرص نخور !! " ولی از منظر کارشناسی آیا می توان از کسی انتظار داشت که " حرص نخورد !؟ " این سوال خیلی مهم است و مهم تر از ان اینکه اگر کسی نتواند " حرص نخورد !! " و مجبور باشد که " حرص بخورد !! " ، چقدر بخورد و خیلی خیلی مهم تر اینکه چند بار بخورد !؟!؟
 
از قرار معلوم حرص خوردن غیرقابل اجتناب است و مانند فکر کردن می باشد ، یعنی ادامه فکر کردن می باشد و اگر کسی بتواند که فکر نکند ، همانا او خواهد توانست که حرص نخورد !! ولی آیا برای یک فرد سالم می شود انتظار فکر نکردن داشت ؛ مگر اینکه یک بیمار بوده باشد والا انسان سالم حتی در مخوف ترین بندها و سیاهچاله ها هم می تواد فکر بکند و نمی شود جلوی تفکرش را گرفت

یک شعر از علی اکبر صابر است که متاسفانه شعر دزدها و کسانی که بدون اطلاع شیپور دیگران می شوند و در اینترنت هر مطلبی را به نام هر کسی جار می زنند ، آن را بنام دکتر شریعتی منتشر می کردند ... در این شعر صابر می گوید که از من خواستی حرف نزنم ، خب ... دهانم را می بندم !! ، از من خواستی که نخندم ، خب ... دیگر نمی خندم !! ، خواستی که نبینم ، خب ... چشمانم را می بندم و نمی بینم ... از من می خواهی که فکر نکنم ، شرمنده ام ... این دیگر عملی نیست !! و الخ
 
انسانی که فکر می کند می تواند بفهمد و هیچ انسانی بدون فکر کردن نمی تواند بفهمد و فهمیدن باعث می شود تا تفاوت ها بر او آشکار بشود و از آشکاری این تفاوت ها انرژی های بزرگی آزاد می شود که می توانند مثبت یا منفی بوده و اثرات متفاوتی داشته باشند ، یکی از این انرژی های آزاد شده خشم است ، حرص همان تشدید شده ی خشم است و با حرصی که تشدید شده ی طمع است ، فرق ماهیتی دارد !! والا از نظر ابعادی ساید یکسان باشند و اوج را تداعی بکنند !!
 
در کشورهایی مانند کشور دین مدار ما ، که حرف و عمل مردم تقریبا بطور همه جانبه فرق می کند و یک بلای همه گیر محسوب می شود ، با کمترین تحرک فکری می شود به انرژی های بزرگ خشم دست یافت و خیلی زود به آستانه " حرص خوردن ! " رسید !! برای همین نیاز نیست که بیائیم و بررسی بکنیم که چرا حرص می خوریم و چگونه نخوریم و بیخود برای این مباحث سنگین وقت بگذاریم !! بهتر است قبول کنیم که حرص خوردن مانند تنفس کردن در زندگی روزانه ما جاری و ساری است و بیائیم روی قسمت مهم تر مسئله زوم بکنیم که چقدر بخوریم و یا اهم تر اینکه چند بار بخوریم !؟
 
آیا می شود میزان چقدری حرص خوردن را تنظیم کرد !؟ حرص خوردن تحمیل مقداری از انرژی های آزاد شده ی خشم به بدن می باشد و با راهکارهای ساده ای می شود میزان این تحمیل کردن و تحمل کردن را کنترل کرد ... مثلا در زمان حرص خوردن دهانمان را باز بگذاریم وهفتاد درصد آن را از بدن خودمان دور بکنیم ، فقط باید مواظب باشیم که موقعی که دهانمان را باز می کنیم چشممان را نبندیم و احیانا کلمات دری وری و رکیک از آن صادر نکنیم ، چه بسا شکستن فشار حرص و جوش در بدن بمراتب بهتر از شکستن چهارچوب های اخلاقی بوده باشد !!!
 
ولی برسیم به نکته ی خیلی خیلی مهم تر که ارزش دینی خیلی بالایی دارد و آن مسئله " کظم غیض " است !! صاحب دین و مالک کارگاه خلقت می داند که این انسان چگونه با مکانیسم اش به چه تولیداتی خواهد رسید ، برای همین راهکارهایی برایش در نظر گرفته است ، در هیچ گزاره ی دینی نداریم که " حرص نخور ! " بلکه داریم که " خرص ات را بخور ! " این بخور که به آن اشاره شده است ، نوبت دوم خوردن است ، نوبت اول تقریبا از دست ما خارج است و طبق بند بالا فقط می توانیم مقدار آن را کم و زیاد بکنیم ، ولی همان مقدار تولید شده را نیز می توانیم دوباره فرو بخوریم !! این کار کمی سخت است و نیاز به یک پشتوانه ی اخلاقی بالا و ایمان قوی دارد !! مطمئنا خیلی سخت است ولی تمرین کردن روی آن از تمرینات ورزشی و کششی و نرمش های پیچیده بمراتب بهترتر است و بهنتایج درخشان تری می رسد ...
 

  • دا دو

نظرات  (۲)

سلام  یک دوست پزشک دارم  که بعد از معالجه قدری هم نصیحت کرد در خصوص همین مسائل حرص نخوردن و فکر چیزی را نکردن و بی خیال بودن و ازاین حرفها در جوابش شعری از حضرت حافظ خواندم  ( قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ایدوست / قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا ) در پاسخ علیرغم اینکه پزشک بود و با سواد !! گفت یعنی چه ؟ گفتم یعنی اینکه بنده به شما عرض کنم وسط زمستان و در سرمای مثلا بیست درجه زیر صفر در حیاط منزلتان بایستید و سرمایتان نشود !!
پاسخ:
سلام
معضل فرهنگی ما این است که بجای راهکار ، همه نصیحت بالادستانه می کنند ...
عاشقی در جواب نسخه ی صبری که برایش داده بودند سروده بود :
دل داشتیم دادیم جان بود عرضه کردیم
چیزی که یار خواهد صبر است و ما نداریم
 
😉😊😀
 
سلام
من هم به یک راهکارهایی برای خودم دست یافته ام. برای حرص های کوچک و دم دستی که خیلی هم اخلاق و ایمان بالا نمی خواهد و همان قدری که دارم کارساز است، کظم غیض می کنم. برای حرص های بزرگتر و اعصاب خردکن که می رود تا کار را به بد و بیراه بکشاند، غالباً خودم را وادار می کنم که بلند بلند بخندم و این خنده حالم را بهتر می کند.. و برای آن حرص هایی که از شدت بزرگی، دیگر در فهمم نمی گنجند و دیوانه ام می کند، به گریه کردن پناه می برم. 
پاسخ:
سلام
گریه و خنده هم ابزارهایی هستند تا با آنها این انرژی رها شده ی سرگردان و بزرگ را مهار و دست کم ، جمع و جور کرد ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی