یادداشت های دادو

خانه نو و زندگی کهنه !!

شنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۱۵ ب.ظ

یکی از همکاران پرسید : " آقا ... زندگی تازه چطور است !؟ " گفتم : " اگر منظورت خانه نو است ، خوب است و تمیز ولی منظورت از زندگی جدید را نمی دانم !! "

 

زندگی است دیگر ، در هر مرحله ای نامی به آن داده اند !! و همین مرحله مرحله کردن آن که برای راحتی در برخی موارد ساخته شده است ، بهمان اندازه کار را در کلیت آن ناراحت کرده است !!


انسان یکبار بدنیا می آید و یکبار هم از دنیا می رود ، برخی دوست دارند بگویند هر روز نو و شاید هم لحظه ی تازه ، بدنیا آمدن و تولدی دوباره است !! و برخی می گویند هر مرحله ای که قابل جداسازی با مرحله ی قبل باشد تولد در دوران تازه ایست !! مثلا مدرسه رفتن ، مثلا سربازی رفتن ( البته تمام شدنش ! ) ، مثلا ازدواج و ... ولی بنظر من این تکه تکه کردن بجز اینکه حواس آدمی را از مسئله ی اصلی که همان زندگی است ، پرت می کند  ، فائده ی دیگری ندارد !! ( که برای بعضی ها واقعا فائده دارد و براحتی مرحله ی قبل را از خود جدا کرده و بایگانی می کنند! ) و در روزگار بعد از میانسالی (!) آدم هی دنبال چسب می گردد تا این تکه ها را بهم وصل بکند !!!

 

چند وقتی هست که در تدارک انتقالات زندگی های کهنه به زندگی جدید هستیم !! البته من آن توان را دارم که خیلی چیزها را ، که دیگران فکر می کنند به آن خیلی وابسته ام را ، براحتی کنار بگذارم و قدم در راه جدید بگذارم ... و البته این ویژگی بسیار خوبی است که باعث می شود تا آدم حتی با وجود بار زیادی که بعهده دارد ، همچنان سبکبار پیش برود !!

 

چند روز پیش قفسه کتاب ها را باز کرده و کتاب ها را در نایلون کرده و به آپارتمان جدید انتقال داده بودم ... دیروز از ساعت 10 صبح تا حوالی 10 شب در آپارتمان جدید و با قفسه و کتاب ها مشغول بودم ، یک قسمت عمده از کارها تمام شد و برخی خرده کاری ها ماند برای نوبتی دیگر ؛ مثلا در این چند روز تکلیف کامپیوتر با خاموش ماندنش روشن نشده است !!

 

 

یک سری باکس هم داشتم که در نقل انتقال از خانه ی قدیمی به خانه ی جدید ساخته بودم و بصورت نیمه کاره ، چند سالی از انها استفاده کرده بودم که آنها هم بسلامتی و در فرصتی که پیش آمد تکمیل شده و در بهترین موقعیت آپارتمان جدید بکارگیری شدند !!

 

 

یک کار هنری و زیبا هم چند روز پیش خریده بودیم که در بهترین نقطه ی باکس ها برایش جا دادیم تا جایگاه کچل ها در زندگی امروزی معلوم تر بشود !! البته نام این اثر زیبا را " نشست کچل ها برای مقابله با سرما " گذاشته بودم !!

 

 

  • دا دو

نظرات  (۵)

سلام . آقا در این جایگاه بهترین نقطه باکس جای یک نفر بشدت خالی احساس میشود .
پاسخ:
سلام
بفرمائید کیست تا جایشان را با مجسمه ای ، گلدانی ، فنجانی  یا ... سبز نگهداریم.
  • همطاف یلنیز
  • سلام سلام
    باکس ها بسی بسیار زیبایند.
    به گمانم اگر در قفسه کتابهای بالایی هم، از همین کارهای هنری (مجسمه های رنگی یا جاشمعی و عروسک ) استفاده شود زیباتر خواهد شد. به به
    پاسخ:
    سلام
    بلی زیبا هستند و بسیار مفید برای ساماندهی خرده وسایل زیبا !!
    انشاءلله
    سلام و درود بر جناب دادو

    به به .. خوش بحالتون که هنرش رو دارین
    ساخت دست خود آدم یه چیز دیگه ست ها !

    همطاف بانو جان، انشاالله بانو که تشریف بیارن، خودشون با وسائل کوچک تزئینی جلوه چشم نواز تری میدن به این کتابخونه زیبا (جای آیکون چشمک خالیه اینجا!!)

    یه سوال فنی هم دارم لطفا !
    این شکستگی رو مخصوصاً بخاطر جای کتابخونه درست کردین یا با استفاده از این شکستگی، کتابخونه رو جا دادین؟ به هر حال انگار این بخش از خونه، کلاً بخاطر این کتابخونه ساخته شده ...

    قفسه دومی هم خیلی زیباست و دست مریزاد داره واقعا ...

    اونوقت اینهمه کچل یکدست و صاف و صوف رو از حاشیه کدوم رودخانه پیدا کردین؟!!!!
    نشست کچلها رو به خانواده نشون دادم همه صدای خنده شون تا خونه همسایه رفت !!!




    پاسخ:
    سلام
    فرصت باشد و حوصله ، آدم وقتی بجای پرداختن به بحث هایی که بی سر و ته هستند خود را مشغول ساخت ایده های خودش بکند ، نه تنها چیزی که می خواهد را صاحب می شود بلکه از این دست ساخته ها کلی انرژی مثبت می گیرد ...
     
    اکثر سازه ها از یک استانداردهایی برای ابعادهای مختلف استفاده می کنند و کسانی که مثل من هستند و دوست دارند تا خودساخته هایشان را در کنار این ابعاد تقریبا استاندارد بکار گیرند بهتر است ابعادی را انتخاب بکنند که در جابجایی ها نیاز نباشد که از سر و ته آنها بزند !!

    شما لطف دارید ...

    این روزها کچل یکدست و در هر تعداد را ، در هر رودخانه ای می شود پیدا کرد !!
    سلام..
    فقط می خواستم بگم من اگه بودم، یعنی اون باکس های جذاب اگه تو خونه من بودن، توشون رو پر می کردم از گلدون های رنگی با گل های طبیعی.. یه گلخونه ی رنگی رنگیِ درست و حسابی راه می انداختم.. 
    حتی الان تصورش هم خوشحالم می کنه..
    پاسخ:
    سلام
    احتمال چنین دکوری هم هست ، بزودی !!
    می دونید الان چه حسی دارم؟ در سراسر زندگیم همه ی آدم های زندگیم، از دوستانم تا همه ی بزرگترهایی که می شناسم، در فامیل و آشنایان و حتی اساتیدم (که این گروه واقعا متعجبم می کنند)، سعی داشتن به نحوی این رو به بقیه القا کنند که زندگی همین مرحله هاست.. توی هر مرحله باید فلان جور بود، باید برای بدست آوردن یا خوب طی کردن مرحله ها فلان مدل فکر کرد و زندگی کرد.. این مرحله اسمش بهاره، مرحله بعدی یه چیز دیگه س.. فلانی تو این مرحله خیلی خطا کرد مواظب باش تو خرابش نکنی.. همه به جز پدرم، برای این مرحله ها بیشتر از خود زندگی و کلیتش ارزش قائل بودن.. خیلی وقت ها حس می کردم دارم اشتباه می کنم که به اندازه بقیه این مرحله ها رو درک نمی کنم.. به نظر من هم این طبقه بندی ها فقط حواس آدمو از خود زندگی، از اینکه یه روزی قراره بریم پرت می کنه..
    الان حس خیییلیی خوبی دارم که یه آدم محترم دیگه هم همینجوری مثل پدرم فکر می کنه.. آدم دیگه نمی ترسه که شاید اشتباه باشه..
    پاسخ:
    سلام

    پیروی از جمع ( اکثریت ) غالبا راحتترین روش در زندگی است ، بخاطر اینکه اکثریت برای رسیدن به یک وفاق جمعی ، از سر و ته خیلی چیزها می زنند ؛ مخصوصا چیزها و اندیشه های ارزشی !! و برای پایداری خودشان استانداردهایی تعریف می کنند !! ولی موفقترین آدمها همیشه در اقلیت هستند ، آنها به ارزشها توجه دارند و خیلی آسان خود را از قید سنت های دست و پا گیر رها می کنند و بهترین روش را برای زندگی انتخاب می کنند ، حتی اگر بدست آوردنش سخت باشد!!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی