یادداشت های دادو

تنهایی ...

دوشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۴۳ ق.ظ

همیشه فکر می کردم که بدترین چیز توی زندگی اینه که تنها باشی،
ولی نه،
حالا فهمیدم که بدترین چیز توی زندگی
بودن با ادمهایی که باعث می شن که احساس تنهایی کنی

( رابین ویلیامز )

 

ما در طول زندگی تحت تاثیر افکار مثبت و منفی زیادی هستیم که می توانند در شکل گیری شخصیت اجتماعی ما نقش بزرگی داشته باشند !! بنظر من در میان آموزه هایی که از محیط خودمان می گیریم ، احساس تنهایی بمراتب بیشتر از خود تنهایی بوده باشد !! این امر باعث می شود تا بجای داشتن استقلال فکری و عملی در کنار زندگی اجتماعی صحیح ، وابستگی اجتماعی و بدون استقلال عمل و فکر داشته باشیم و این وابستگی اجتماعی و نه تعامل با اجتماع باعث می شود تا در صورت جدا ماندن از جمع دچار احساس تنهایی بشویم و نتوانیم از اوقاتی که تنها هستیم بطور اصولی و صحیح بهره ببریم.

 

توجه صرف به تنهایی همانقدر می تواند بد باشد که وابسته ی شدید به رسوم و سنن و محیط اطرافمان ، باید یاد بگیریم که چه میزان از وقت خود را صرف اسنقلال خود کرده و چه میزان با اطراف تعامل داشته باشیم . مطمئنا قوای محیطی در جامعه ی ما بسیار قوی تر هستند و با برنامه ریزی کاملتری عمل می کنند !؟!؟ تعداد کسانی که از محل رسومات اجتماعی و سنت های قومی ارتزاق می کنند زیاد بوده و برای تامین درآمد خود از طرق مختلف در حال وابسته تر کردن ما به محیط اجتماعی مان هستند ، غالب آنها علاقه زیادی به نوع سنت رایج ندارند و با تغییر ذائقه ی مردم و پیچ و خم های فرهنگی بلافاصله تغییر دیدگاه می دهند و امروزه از وسایل ارتباطی و دنیای مجازی بهترین استفاده را می برند.

 

ما همیشه از ناحیه استقلال شخصیتی می لنگیم و برای همین همیشه شعارهای استقلال طلبی سر می دهیم ولی برای مستقل شدن باید شخصیت فردی خودمان را از متوسط شاخص شخصیت اجتماعی مان بالاتر ببریم و این کار ساده ای نیست و توجه بالا ، تربیت صحیح و مطالعه خوب و زیاد می طلبد. و در کنار این فعالیت ها باید با فشارهای نامعقول و نامتعارف اجتماعی که کورکورانه ( و گاها آگاهانه !! و در جهت منافع !!!! ) به ما تحمیل می شوند مقابله کرده و بدون ایجاد تنش زیاد خود را از آنها رها بکنیم ، در این حالت می توانیم به شهروندهایی تبدیل بشویم که آنها را در کتاب ها ، فیلم های دلخواهمان می بینیم و در اطرافمان بسیار نادر و کمیاب می باشند.

 

کافیست تافته ی جدا بافته ای باشید ؛ و برای خودتان شخصیت رفتاری و اجتماعی مستقلی داشته باشید ، آن وقت مردمی که در کنارشان زندگی می کنید شما را از پوشه ی عمومی خارج کرده و در پوشه ای بنام خودتان قرار می دهند و همچنین شما را با خودتان می شناسند و نه بصورت فله ای !!؟؟

 

  • دا دو

نظرات  (۳)

سلام، یکی از غمگین ترین دردهای عالم همینه به نظر من.. می تونه همه ی عمر یه آدمو بر باد بده..

خلق را تقلیدشان بر باد داد      ای دوصد لعنت بر آن تقلید باد
پاسخ:
سلام
البته تقلید هم چیز بدی نیست ، در خیلی از موارد زندگی لازم نیست تجربه برای همه از ابتدا تولید بشود و می شود روشهای رفتاری را تقلید و ادامه داد ... ولی متاسفانه ادامه این قبیل رفتارها در همه ی جوانب باعث می شود که در اساسی ترین و شخصی ترین مسایل هم از روش تقلید استفاده کرده و بقول شما عمر را بر باد داد !!
سلام، 

برای این هدف کافیست که از تنهایی در جمع نترسی!
پاسخ:
سلام
تنهایی آنقدرها که توی گوش ما خوانده اند ترسناک نیست !!
سلام

دور و بر من پر از آدمه .. حتی یه گروه داریم که همه ی سفرها و دور همی ها و برنامه های تفریحیمون با همه ... ولی من حتی بین این گروه هم احساس تنهایی دارم
همفکر ندارم .. گاهی اختلاف عقاید و سلیقه هامون خیلی وحشتناکه ...

در ضمن از تنهایی هم زیاد بدم نمیاد ...

شاید همینجاست که شاعر میگه:

دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد ...
سعادت آنکسی دارد که از تن ها بپرهیزد ...
پاسخ:
سلام

تنهایی اگر از خودبودن باشد بد نیست و خوب هم هست ، ولی اگر از جداافتادگی باشد بد است ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی