یادداشت های دادو

خوب ها و بدها ...

پنجشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۳۵ ق.ظ

دمدمای رفتن به خانه بودیم که یکی از همکاران از من پرسید : " حالا خانه را تحویل گرفتی و اسباب کشی کردی ، مادرت با کی می ماند !؟ " گفتم : " با خودش !! چطور مگر !؟ " گفت : " اگر یکی از شماها پیش اش بودید بهتر بود دیگرررررررر "

 

بعد از من پرسید : " از برادرها کسی هست که خانه اش نزدیک باشد ؟ " گفتم : " برادر کوچکم ، خانه اش تقریبا یک کوچه فاصله دارد و همیشه یک پایش در خانه ی ماست !! " گفت : " این خوب است ، شانس آورده اید که خواهر ندارید تا دردسر داماد هم داشته باشید !! "

 

تا اینجا را خوب آمده بود و یهوئی بند را آب داد (!) گفتم : " چرا !؟ مگر داماد مشکل ناجوری هست !؟ خودت هم داماد یک خانواده هستی دااااا !! " دقیقا همینجا بود که آب دهانش را توانست قورت بدهد و به زحمت افتاد !! می دانستم که از بابت ناسازگاری دامادها در تقسیم ارث و میراث پدرش خیلی به دردسر افتاده بودند و تازه از دعوا و مرافعه خلاص شده اند ...

 

خوب یا بد همه جا هست و خواهد بود ، قرار نیست هر کجا به خوب برخورد کردیم ، یادمان برود که بد هم وجود دارد و از بابت شانس خوبمان شاکر نباشیم و برعکس هم هست ، با یک اتفاق بد نباید زمین و زمان را بهم بدوزیم و فکر کنیم خوبی از بین رفته است و همه چیز تمام شده است !! ( این را هم باید در نظر داشت که بدها جان سختتر هستند و خوب ها آسیب پذیرتر !!

 

===

 

پدر یکی از دوستان قدیم ، تازه فوت شده است ... گاهیه اوقات یک یک رابطه ی دوستی پایان می یابد ولی ارتباطات حاشیه ای آن برای آدم می ماند !! بعد از یک سری کش و قوس ها رابطه ام با آن دوستم قطع شد ولی آشنایی با خانواده نزدیک و دورش همچنان برقرار است ...

 

برای رفتن و شرکت کردن در مراسم ها بهانه ام خیلی ضعیف بود و برای نرفتن مشغله و درگیری های کاری بسیار محکمی داشتم !! خلاصه اینکه نرفتم ... در آن مراسم تنها با یکی میانه ام خوب بود و آنهم خود متوفی بود !!

 

از بابت بچه ها زیاد شانس نیاورده بود و یک دلیل عمد ی آن این بود که روی تربیت آنها خوب کار نکرده بود !! آزاد گذاشتن بچه برای هر کاری که دلش می خواهد ، از نظر صوری با آزادی جور در می آید ولی نتیجه یک چنین آزادیی حتما ناجور می شود !!


در یک مدت خیلی کوتاه نه از اموال پدر چیزی بجا گذاشتند و نه از عِرض و آبروی او ... کسی که در بازار فرش تبریز به احترام او کلاهها برداشته می شد ، چنان کلاهی سرش رفت که تا گوشهایش پائین آمد !! یکی از پسرها به اعتبار نام پدر ، بازار را تیغ زد و پدر را آواره در این مغازه و آن مغازه کرد تا هم تاوان بدهد و هم سر خم بکند و ...

 

تقریبا بعد از طلاق همسر پسر ارشدش ( که دوست من بود !! ) ، او را ندیده بودم و چند باری هم که قبلا دیده بود ، از دست بچه هایش و بازی های روزگار شاکی بود !! با یک هزارم پولی که بچه هایش بباد داده بودند ، دیگران برای خود سرمایه دست و پا کرده و سر و سامان می گرفتند !!


به همکارم گفتم : " بنظر تو فرزند خوب است یا بد !؟ داماد خوب است یا بد !؟ از من می پرسی همه هم می توانند خوب باشند و هم استعداد بد شدن را دارند !!! و این خوب و بد بودن می تواند توازن و برنامه های سَبَبی و نَسَبی را به هم بریزد ...

 

  • دا دو

نظرات  (۳)

سلام
روحشون شاد ...

قدیمیا میگن هرچی بکاری همون رو هم درو میکنی
تربیت فرزند کار خیلی ساده ای نیست که همینطور یلخی عمل کنیم و بعدشم انتظار معجزه داشته باشیم!
باید زحمت کشید و خون دل خورد و صبر کرد ...

این موها رشته رشته بر سر فرزند سفید میشه دیگه !!
پاسخ:
سلام
متاسفانه این روزها اکثر مردم بفکر تامین مادیات فرزندان (‌به خیال آتیه !!‌) هستند (‌حتی با خون خوردن !!‌)‌ و تربیت را به امید خیابان رها کرده اند ...
سلام
- دوست شما وضعیت خاص خودشونو به کل تعمیم دادند. حالا اگه یک نفر از من سوال کنه می گم داماد هیچ فرقی با اولاد خود آدم نداره برای اینکه می بینم دامادهای فامیلهامون یک از یک بهترند، اما همینطور که شما نوشتید نه این خوش بینی زیاد من خوبه و نه اون بدبینی همکار شما
- منم یک زوج فرهنگی رو می شناسم که اولاد ناخلف، اونا رو به روز سیاه نشوند. آخر عمری مجبور شدند خونه و زندگیشون رو بفروشند و بدن به طلبکارهای پسرشون، الانم پسرشون متواریه چون نتونستند طلب همه ی طلبکارها رو بدن.
پاسخ:
سلام
ممنون از حضور و کامنتتان ...
سلام، 

یکی از خانم های آشنا می گفت وقتی دخترم دیپلم گرفت به پدرش گفتم یک هدیه ای برایش بخر. او گفت مگر مریم دیپلم گرفته؟!!! 
پاسخ:
سلام
متاسفانه این دردِ غالب در اغلب خانواده های ماست ... در اینجا با انواعی از بهانه ها می شود از زیر بار تربیت فرزندان فرار کرد ولی در بازخواست از دیگران هیچ بهانه ای مورد قبول نیست !!!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی